کسانی که در راه خدا کشته میشوند نگویید مرده اند بلکه زنده اند. بر فرض این که بدن خاکی از انسان گرفته شود، آن بدن مثالی و بدن مناسب با بهشت که همان واقعیت انسان است و تحت کنترل و تأثیر روح و جان انسان است باقی میماند، انسان با مردن و کشته شدن تمام نمی شود.
"تد فی الارض قدمک"
(قدم و پای خودت را در زمین میخکوب کن.)
"وتد یتد" امر حاضرش میشود "تد"، از "وتد" است یعنی میخ. یعنی همان طور که میخ در زمین فرو میرود تو هم این گونه محکم باش، هرچه دشمن به تو فشار بیاورد تو هیچ از جای خود حرکت نکن. در واقع این تأکید همان جمله اول است که فرمود: کوهها از جا حرکت میکنند ولی تو حرکت نکن.
"ارم ببصرک أقصی القوم، و غض بصرک"
(چشم خود را به منتهای قوم بینداز، و چشمت را بشکن.)
این دو جمله در حقیقت حکم یک جمله را دارد. انسان در حال جنگ با دشمن نباید سرش پایین باشد و از دور غافل شود، بلکه باید مواظب اطراف باشد، دشمن ممکن است از هر طرفی به انسان یورش بیاورد، مخصوصا در زمان ما که جنگ با شمشیر نیست و به وسیله تیر و مسلسل و این گونه چیزهاست که از راه دور هدف گیری ممکن است. باید همه جا را ببیند اما در عین حال چشمها را خیره نکند، برای این که خیره نگاه کردن سبب وحشت میشود، لذا حضرت میفرماید: "غض بصرک".
"غض" امر حاضر است از "غض" به معنای شکستن، قرآن میفرماید: (قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم... و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهن )سوره نور، آیات 30 و 31 ای پیامبر به مؤمنین بگو از نگاهشان بشکنند و کم کنند - یعنی خیره به زنهای مردم