صفحه ۱۱۹

می‎کند و...، اینها همه دامهای آن شیطان بزرگند، همیشه شیطانهای بزرگ برای پیشبرد کارشان احتیاج به دامهایی دارند، به دنبال انسانهایی می‎گردند که خودیت ندارند، طرفدار حق نیستند، خودخواه و مغرورند، چنین افرادی را پیدا می‎کنند و تحریکشان می‎کنند، فریبشان می‎دهند، آن وقت می‎شوند دامهای شیطان بزرگ، آن شیطان بزرگتر که از جن بوده است و به حدی وسوسه انگیز و فتنه گر است که در مثل حضرت آدم پیغمبر خدا توانست اثر بگذارد، آن شیطان بزرگ هم افراد و انسانها را برای خودش دام قرار می‎دهد و به وسیله این دامها دیگران را فریب می‎دهد. از باب مثال در یک کشور وقتی ده نفر از سران را فریب داد، ده نفر از افراد خودخواه، شهوت پرست و ریاست طلب را تحریک کرد، این گروه دیگر تا گاو و ماهی کشور را به فساد می‎کشند، اقتصاد کشور را به فساد می‎کشند، ملت را به کشتن می‎دهند، برای همان ریاستها و خواسته های نفسانی ای که دارند.

حضرت برای این که نهایت نفوذ شیطان را در مغز کسانی که با حضرت به مخالفت برخاسته اند مجسم کند می‎فرماید:

"فباض و فرخ فی صدورهم"

(پس شیطان تخم و جوجه در سینه های آنها گذاشته است.)

"باض" از ماده "بیض" است یعنی تخم. حضرت شیطان را به مرغی که به آشیانه ای علاقه پیدا کرده تشبیه کرده است، تخم و جوجه اش را در آشیانه می‎گذارد و ملازم آشیانه شده؛ یعنی اینقدر شیطان در دلهای اینها جا گرفته، مثل این که دلهای این گروه آشیانه شیطان و او ملازم با آنان است.

"و دب و درج فی حجورهم"

(و شیطان به جنبش افتاده و در دامن این مردم راه افتاده است.)

کودک وقتی شروع به حرکت می‎کند و روی دست و پا حرکت می‎کند می‎گویند "دب" یعنی جنبید، "دب" به صورت مصدری یعنی جنبیدن، "دابة" یعنی

ناوبری کتاب