مأیوس از رحمت خدا. شیطان بعد از آن که رانده درگاه خدا شد مأیوس از رحمت خدا شد، آن وقت لقب ابلیس گرفت، پس ابلیس معنای وصفی است و در حقیقت لقب است.
"شیطان" هم معنای وصفی است و هم لقب است نه فقط برای آن شیطان بلکه در عرب به هر شخصی که حالت سرکشی و طغیان و فتنه انگیزی داشته باشد شیطان گفته میشود، پس در حقیقت شیطان صفت مشبهه است. "صحاح اللغة" میگوید: "و کل عات من الانس و الجن و الدواب شیطان"صحاح اللغة، باب النون، فصل الشین، ماده شطن، ج 5، ص 2144 هر سرسختی که از حق و حقیقت روگردان باشد چه از افراد انسانها و چه افراد جن و چه از حیوانات شیطان است؛ مثلا اگر اسبی چموشی کند و حالت طغیان در او پیدا شود عرب به او شیطان میگوید، پس "شیطان" صفت مشبهه و از ماده "شطن" و به معنای "بعد" آمده است، و این به این خاطر است که شیطان از رحمت خدا دور شده است؛ ممکن هم هست که از ماده "شیطن" و رباعی باشد، ولی لغویین آن را از ماده "شطن" دانسته اند.
به هرحال شیطان به موجودی گفته میشود که حالت چموشی و سرسختی دارد و در عین حال تفتین و ضرر و خسارت دارد. پس شیطان یعنی هر موجود فتنه انگیز، و لذا قرآن میفرماید: (شیاطین الانس و الجن )سوره انعام، آیه 112.
نکته لطیفی در داستان حضرت آدم و حوا در قرآن آمده که قابل توجه است. خدا از شیطان به این خاطر که به آدم سجده نکرده تعبیر به ابلیس میکند، مثلا در این آیه: (و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس)سوره بقره، آیه 34 وقتی به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر ابلیس؛ در اینجا مسأله تفتین و