"اتخذوا" جمع است، ضمیرش به همان افرادی که مخالفین حضرت هستند برمی گردد و شاید همانهایی بودند که در جنگ جمل با حضرت سر ستیز داشتند. "ملاک" به فتح میم و کسر هر دو صحیح است، "ملاک امر" یعنی چیزی که قوام و اساس آن است و به اصطلاح امروز زیربنا و پایه کار است.
بعد از آن که عثمان کشته شد همه مسلمانان در مدینه با حضرت بیعت کردند، و قاعده اش این بود که دیگر تمام مسلمانان با حضرت باشند و مخالفتی در کار نباشد، ولی عده ای به خاطر منافع مادی و انگیزه های دیگر مخالفت کردند؛ حضرت میفرماید: اینها زیربنای تمامی کارهایشان را شیطان قرار دادند، شیطان به ایشان دستور میدهد، و شیطان برایشان تصمیم میگیرد و برنامه تنظیم میکند، خلاصه هر کاری که میخواهند بکنند به دنبال شیطانند.
تحقیقی در مورد دو واژه ابلیس و شیطان
"شیطان" و "ابلیس" ظاهرا معنای وصفی دارند و علم برای آن شیطانی که حضرت آدم و حوا را اغوا کرد و از بهشت بیرون کرد نیستند، در بعضی روایات آمده که اسم او عزازیل بوده و از طایفه جن هم بوده است، قرآن هم میفرماید: (کان من الجن ففسق عن أمر ربه)سوره کهف، آیه 50 از افراد جن بود - یعنی از افراد پوشیده - و مخالفت امر پروردگارش را کرد.
البته بعضی هم گفته اند اسمش ابلیس بوده و لقبش شیطان. "ابلیس" را لغویین گفته اند از ماده "أبلس" است به معنای "یئس"، "أبلس من رحمة الله" یعنی "یئس من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید شد. قرآن میفرماید: (فاذا هم مبلسون)سوره انعام، آیه 44 مأیوس از رحمت خدا شدند. "ابلاس" باب افعال است و "ابلیس" یعنی