صفحه ۹۷

وجود اصیل است، و ماهیت اعتباری

مرحوم صدرالمتألهین که به اصطلاح اصالت وجودی است می‎گوید: چیزی که در عالم حقیقت دارد هستی است و ماهیات امور اعتباری می‎باشند که از هستی ها انتزاع می‎شوند، اگر هستی محدود باشد ماهیت از آن انتزاع می‎شود، و ذات باری تعالی چون هستی غیرمتناهی است دیگر ماهیت ندارد و قهرا عین علم و قدرت و اراده و حیات می‎باشد.الحکمة المتعالیة (الاسفار الاربعة)، ج 6، ص 48

ذات نامحدود صفاتش نیز نامحدود است

"ألذی لیس لصفته حد محدود"

(خدایی که صفت او حد معینی ندارد.)

چون ذاتش بی پایان است صفاتش هم بی پایان است، و چون صفاتش عین ذاتش می‎باشند صفت زائد بر ذات هم ندارد.

بعضی شارحان گفته اندشرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 60 اینجا منظور از صفت، ذات خداست؛ یعنی ذات خدا حد محدود ندارد؛ ولی ظاهرا مقصود صفات باشد، زیرا همه فرقه ها قبول داشتند که ذات خدا غیرمحدود است و آنچه محل اختلاف بوده صفات خدا می‎باشد، و احتمال این که مقصود ذات خدا باشد خلاف ظاهر است. بعد می‎فرماید:

"و لا نعت موجود"

(و خدا صفتی که قابل تغییر و تحول است و کم و زیاد می‎شود ندارد.)

"نعت" به معنی صفت زائد بر ذات است، ولی خدا صفاتش عین ذاتش می‎باشند.

ناوبری کتاب