وجود اصیل است، و ماهیت اعتباری
مرحوم صدرالمتألهین که به اصطلاح اصالت وجودی است میگوید: چیزی که در عالم حقیقت دارد هستی است و ماهیات امور اعتباری میباشند که از هستی ها انتزاع میشوند، اگر هستی محدود باشد ماهیت از آن انتزاع میشود، و ذات باری تعالی چون هستی غیرمتناهی است دیگر ماهیت ندارد و قهرا عین علم و قدرت و اراده و حیات میباشد.الحکمة المتعالیة (الاسفار الاربعة)، ج 6، ص 48
ذات نامحدود صفاتش نیز نامحدود است
"ألذی لیس لصفته حد محدود"
(خدایی که صفت او حد معینی ندارد.)
چون ذاتش بی پایان است صفاتش هم بی پایان است، و چون صفاتش عین ذاتش میباشند صفت زائد بر ذات هم ندارد.
بعضی شارحان گفته اندشرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 60 اینجا منظور از صفت، ذات خداست؛ یعنی ذات خدا حد محدود ندارد؛ ولی ظاهرا مقصود صفات باشد، زیرا همه فرقه ها قبول داشتند که ذات خدا غیرمحدود است و آنچه محل اختلاف بوده صفات خدا میباشد، و احتمال این که مقصود ذات خدا باشد خلاف ظاهر است. بعد میفرماید:
"و لا نعت موجود"
(و خدا صفتی که قابل تغییر و تحول است و کم و زیاد میشود ندارد.)
"نعت" به معنی صفت زائد بر ذات است، ولی خدا صفاتش عین ذاتش میباشند.