ذاتش کار این صفات را میکند و یک ذات جانشین این صفات است، و اسم این را "نیابت" گذاشتند یعنی نایب شدن ذات از صفات. حاجی سبزواری در منظومه این دو قول اشاعره و معتزله را با این شعر نقل میکند:
اشاعره قائل هستند که صفات خدا زائد بر ذات او و قدیم اند، پس قدماء ثمانیه قائل اند یک ذات و هفت صفت، ولی معتزله ذات خدا را نایب صفاتش میدانند.
3- شیعه امامیه:
ما امامیه این دو قول را قبول نداریم و معتقدیم که خدای تبارک و تعالی موجودی است غیرمتناهی و بی پایان که این وجود بی پایان در عین حالی که وجود هست، علم و قدرت و حیات و اراده هم هست، و این صفات زائد بر ذاتش نیست بلکه عین ذاتش است. ذات حق به تنهایی و به بسیط بودنش همه اینهاست.
تبیین وحدت ذات و صفات خدا در فلسفه ملاصدرا
بر این اساس است که مرحوم صدرالمتألهین در فلسفه خود میگوید:الحکمة المتعالیة (الاسفار الاربعة)، ج 6، ص 133 اصلا وجود و هستی در عین حال که هستی است عین علم و حیات و قدرت و اراده است و نیز عین سمع و بصر است، و هر موجودی به هر اندازه که حظی از هستی دارد به همان اندازه حظی از علم و قدرت و حیات و اراده دارد، و حتی سنگ را که میگویید جامد است و یک هستی ضعیف مادی دارد، در همان محدوده هستی خود علم و قدرت و حیات و اراده هم دارد، و به همین علت است که سنگریزه با حضرت داود سخن گفت،تفسیر قمی (علی بن ابراهیم)، ج 2، ص 199؛ مجمع البیان، ج 8، ص 381؛ بحارالانوار، ج 14، ص 4 "ستون حنانه" ناله کرد و پیامبراکرم (ص) صدای