خود نعمتی دیگر است.
یک شاعر عرب هم در این مورد میگوید:
شکر کردن خدا خود نعمتی از جانب اوست که موجب شکر خداست، پس من چطور میتوانم نیکی های خدا را شکر کنم حال آن که خود این شکر هم از نیکی های خداست. به همین علت است که حضرت در اینجا لفظ "قائلون" را به کار برده و مثلا "حامدون" یا "مادحون" به کار نبرده، زیرا همان طور که توضیح داده شد هیچ کس نمی تواند آن طور که لازم است مدح و حمد خدا را بکند، اگر کسی بخواهد کاملا مادح و حامد نسبت به یک موجود باشد باید نسبت به آن محیط باشد، و ما که مخلوق هستیم نمی توانیم به خالق که خداست محیط شویم، بنابراین قدرت احاطه به تمام کمالات خدا را نداریم، پس قهرا قدرت ستایش کمالات او را هم نداریم.
"و لایحصی نعمأه العادون"
(و خدایی که شمارندگان نمی توانند بشمارند نعمت های او را.)
چون نعمت های خدا غیرمتناهی است، نظیر شکر کردن خدا که خود نعمتی است و به شکری محتاج است و هیچ کس نمی تواند شکر لازم را به جا آورد.
"و لایؤدی حقه المجتهدون"
(و نمی توانند ادا کنند حق او را کسانی که منتهای تلاش و کوشش را دارند که حقوق خدا را ادا کنند.)
"الذی لایدرکه بعد الهمم"
(آن خدایی که همت ها و تصمیم های بلند هر اندازه عالی باشند نمی توانند او را درک کنند و به او احاطه یابند.)