کنیم این ستایش در اثر نعمت حق تعالی است؛ اگر خدا به ما هوش و ادراک نداده بود که بتوانیم درک کنیم، و زبان نداده بود که بتوانیم او را حمد کنیم، نمی توانستیم او را ستایش کنیم. پس این ستایش که از نعمت های خداست خودش احتیاج به ستایش دیگر دارد، و ما هیچ وقت نمی توانیم منتهای ستایشی را که شایسته است نسبت به خدا انجام دهیم.
عجز بشر از شکر نعمت های حق تعالی
شکر هم همین طور است، برای این که همان شکری که میکنیم خودش نعمت حق است؛ زیرا خدا اراده، زبان و هوش به ما داده که در نعمت های او فکر کنیم؛ پس این شکر، خودش به شکری دیگر احتیاج دارد و آن شکر به شکری دیگر و همین طور هرچه جلوتر برویم این تسلسل هست و ما هیچ وقت نمی توانیم شکر حق تعالی را انجام دهیم.
حدیثی از حضرت داود پیامبر(ع) است که: "یا رب کیف اشکرک و شکری لک نعمة اخری توجب علی الشکر لک"منهاج البراعة، ج 1، ص 300؛ و بحارالانوار، ج 14، ص 40؛ و قریب به همین مضمون در بحار چاپ بیروت، ج 68، ص 36 پروردگارا من چطور ترا شکر کنم در حالی که آن شکر خودش نعمتی است که این نعمت باز یک شکر میخواهد، و باز آن شکر نعمت خود نعمتی است که شکر دیگری میخواهد. و نیز حدیثی از پیامبراکرم (ص) است که: "انت یا رب اسبغت علی النعم السوابغ فشکرتک علیها" خدایا تو بر من لبریز کردی نعمت های زیادت را و من شکر کردم تو را برای این نعمت ها؛ "فکیف لی شکر شکرک"منهاج البراعة، ج 1، ص 300 دیگر چطور شکر شکر تو را بکنم که این