و ابوالحسن اشعری شاگرد ابی علی جبایی است که خودش یکی از علمای معتزله است که باز او از همان واصل بن عطا گرفته است. پس اصول و معارف اسلامی اهل سنت چه معتزلی باشند چه اشعری بالاخره به حضرت امیر(ع) منتهی میشود. بعد میگوید: اما علمای امامیه یعنی شیعه و زیدیه، این که دیگر واضح است که هرچه دارند از حضرت علی (ع) است. این راجع به اصول و معارف.
و اما راجع به علم فقه که یکی از علوم اسلامی است میگوید: باز ریشه علم فقه، حضرت امیر(ع) است؛ برای این که فقهای مهم اهل سنت چهار نفرند: احمد بن حنبل یکی از آنهاست و او شاگرد شافعی است و شافعی شاگرد محمد بن حسن شیبانی است، محمد بن حسن شیبانی شاگرد ابوحنیفه است و ابوحنیفه فقهش را از جعفر بن محمد گرفته است و جعفر بن محمد هم از پدرش تا میرسد به حضرت علی (ع)؛ در نتیجه فقه احمد بن حنبل، محمد بن ادریس شافعی و ابوحنیفه منتهی به امام صادق (ع) میشود و از امام صادق (ع) هم به حضرت علی (ع)؛ مالک بن انس هم که یکی دیگر از فقهای چهارگانه اهل سنت است شاگرد ربیعه بوده، ربیعه هم شاگرد عکرمه بوده، عکرمه شاگرد عبدالله بن عباس، و عبدالله بن عباس هم شاگرد حضرت امیر(ع) بوده است. پس فقه هر چهار نفر علمای اهل سنت نیز منتهی به علی (ع) میشود. و اما فقه شیعه که پیداست منتهی است به جعفر بن محمد(ع) که او هم بالاخره از حضرت علی (ع) گرفته است.
سپس ایشان میگویند: در صحابه پیغمبراکرم (ص) معروف بود که دو نفر از آنها فقیه اند: یکی عمر بن خطاب و دیگری عبدالله بن عباس، عبدالله بن عباس که همه میدانند شاگرد حضرت امیر(ع) بوده پس فقهش از حضرت امیر(ع) است، و اما عمر در چندین جا اظهار کرد که ما بدون حضرت علی (ع) نمی توانیم فقه اسلام را بیان کنیم؛ میگوید: هر وقت مشکلی برایش پیدا میشد به حضرت امیر(ع)