له اعداؤه و خصومه بالفضل"شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 16 من چه بگویم نسبت به کسی که حتی آنهایی که دشمن او بودند فضیلت و کمالات او را قبول داشتند. بعد میگوید: میدانید که وقتی بنی امیه بر کشور اسلامی استیلا پیدا کردند به هر نحوی در شرق و غرب کشور اسلامی سعی میکردند نور علی را خاموش کنند و نام علی (ع) را از میان بردارند و اشخاص را واداشتند که برای حضرت علی (ع) معایب درست کنند و در مذمت حضرت علی (ع) شعر بگویند، حدیث دروغ در مذمت آن حضرت جعل کنند و در خطبه های نمازهایشان علی (ع) را لعن کنند، اگر کسی مدح حضرت علی (ع) را میکرد او را میگرفتند و زندان میانداختند و گاهی از اوقات میکشتند؛ با این که بنی امیه این قدر کنترل کردند که هیچ فضیلتی برای حضرت علی (ع) نقل نشود و مذمت و لعن هم میکردند، باز بیش از پیش مقامش روشن تر شد و مقام والایی پیدا کرد، مانند مشک که هرچه پوشانده شود باز هم بوی خود را منتشر میکند.
علی (ع) سرچشمه علوم مختلف
ابن ابی الحدید میگوید: علم علمای رشته های مختلف بالاخره به حضرت امیر(ع) منتهی میشود، بعد میگوید: مثلا مهمترین علوم ما علم کلام و معارف اسلامی است که راجع به شناختن خدا و پیغمبر و معاد و مانند اینهاست؛ چون اهل سنت در اعتقاد به اصول دین دو دسته اند: یک دسته از آنها معتزلی هستند که ابن ابی الحدید هم معتزلی بوده است، و دسته دیگر اشعری. میگوید: آنهایی که معتزلی مذهب اند همه علمشان به واصل بن عطا میرسد که رییس معتزله است و شاگرد پسر محمد حنفیه است، پسر محمد حنفیه هم معارف را از پدرش محمد حنفیه گرفته و محمد حنفیه هم از پدرش حضرت علی (ع)؛ این مربوط به معتزله. اما اشاعره علمشان منتهی میشود به ابوالحسن اشعری،