پنجاه سال پیش تا حال بیش از هزار بار خوانده ام و هر دفعه که خواندم در من خوف و ترس و موعظه ایجاد نمود و در دل وحشتی پدید آورد و در اعضاء لرزشی ایجاد کرد..." پایان کلام ابن ابی الحدید.
هنگامی که من این خطبه را تدریس میکردم گفتم: من به عنوان یک عالم شیعه شرمنده ام که اولین بار است این خطبه را میخوانم در حالی که یک عالم سنی مذهب میگوید: من از پنجاه سال پیش تا حال بیش از هزار بار این خطبه را خوانده ام.
واقعیت تلخی که تاریخ شیعه بلکه اسلام شاهد آن است مهجور ماندن کتاب شریف نهج البلاغه در صحنه فکر و عمل جامعه دینی ما میباشد.
هنوز حقایق و رموز نهج البلاغه در بخش های معارف اصیل الهی و فلسفه خلقت و اخلاق فردی و اجتماعی و روش حکومت و روابط بین حکام و مردم... همچنان ناشناخته و یا در مقام عمل مهجور مانده است. تفکر و عمل فردی و اجتماعی شیفتگان آن حضرت با اصول و ارزشهای مندرج در این کتاب شریف هنوز فاصله زیادی دارد؛ تنها نامه مهم آن حضرت به مالک اشتر در روش کشورداری و اداره جامعه اگر مبنا و چارچوبی برای حکومت دینی ما قرار گرفته بود به یقین جامعه امروز ما وضع دیگر و بهتری داشت و ما شاهد این همه ضایعات و دست آوردهای منفی نبودیم.
رفع نقیصه فوق در مرحله اول بر عهده حوزه های علمیه و علما و دانشمندان اسلامی است. بجاست نهج البلاغه در برنامه های درسهای حوزوی گنجانده شود و بزرگان حوزه متصدی تدریس و ترویج آن گردند.
در اصفهان مرحوم آیة الله آقای حاج میرزا علی آقا شیرازی (ره) که از اساطین اخلاق و عرفان عملی و زهد و تقوی در زمان خویش بودند عصرها در مدرسه صدر نهج البلاغه را تدریس میکردند و من مدتها در آن درس شرکت میکردم؛ نحوه بیان ایشان چنان جاذبه داشت که گویی نهج البلاغه در عمق جان ایشان نفوذ کرده و در عمق روان شنونده اثر میگذاشت.
در سالهایی که اینجانب در قم با مرحوم شهید آیة الله شیخ مرتضی مطهری هم بحث بودیم در یک تعطیلی تابستان حوزه به اصفهان رفتیم؛ من به ایشان پیشنهاد کردم در درس نهج البلاغه معظم له شرکت کنیم، ایشان گفتند: مگر