صفحه ۶۰۹

4 - "و النور الساطع"

(و نوری که منتشر و پخش شونده است.)

خداوند پیامبر را با نور منتشرشونده فرستاد؛ "ساطع" از "سطع" به معنای "انتشر" است.

5 - "و الضیاء اللامع"

(و روشنایی درخشان.)

دین توحید چون مطابق عقل و منطق است، نور است و راه را به همه نشان می‎دهد؛ "لامع" به معنای درخشنده است.

6 - "و الامر الصادع"

(و دستور و فرمان ظاهر.)

"امر" دستور و فرمان است. "صادع" احتمالا به معنای ظاهر است، و ظاهرا از ماده "صدع" به معنای شکافتن باشد، چون دین حق در حقیقت باطل را می‎شکافد و حقیقت را ظاهر و روشن نشان می‎دهد. حق مثل یک دانه با ارزش است، همان طور که اطراف مغز دانه را پوسته گرفته است، اطراف حق را هم پوسته ها و خرافات و اوهام گرفته است؛ و پیامبراکرم (ص) از طرف خدا آمد تا حق و حقیقت را که مغز است، از پوسته های ظاهری یعنی اوهام و خرافات پاک کند. "صادع" یعنی شکافنده باطل است، که باطل را بشکافد و حق را از وسطش ظاهر کند، شاید در آیه قرآن هم به همین معنا باشد: (فاصدع بما تؤمر)سوره حجر، آیه 94 یعنی به وسیله آنچه از طرف خدا امر می‎شوی باطل را بشکاف و حق را از وسطش درآور.

7 - "ازاحة للشبهات"

(برای این که شبهات مردم را زایل کند.)

"ازاحة" مصدر باب افعال است به معنای ازاله، یعنی برای این که شبهات و

ناوبری کتاب