صفحه ۶۰۷

امامت و رهبری و اختیارداری نسبت به ملت بود، لذا فرمود: "ألست اولی بکم من انفسکم ؟" "قالوا: بلی" آیا من اولی از شما به خودتان نیستم ؟ همگی گفتند چرا اولی هستی. آنگاه فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه - یا - من کنت ولیه فهذا علی ولیه"المراجعات، ص 435، مراجعه 54؛ الغدیر، ج 1؛ و بحارالانوار، ج 37، ص 108 تا 253، باب 52 در اخبار الغدیر هر کس من مولای او هستم این علی مولای اوست - یا - هر کس که من ولی او هستم این علی ولی اوست؛ نقل ها مختلف است، اما این مضمون از طرق اهل سنت هم نقل شده، بنابراین حدیث متواتر بین فریقین است.

به هرحال مقصود این بود که حضرت ابراهیم اول عبدالله شد، بعد نبی الله، بعد رسول الله، بعد خلیل الله، بعد به مقام امامت رسید.

مطابق نقل قرآن پیامبراکرم (ص) هم زیربنای رسالت و نبوتش همان مقام عبودیتش است، در قرآن می‎فرماید: (سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی)سوره اسراء، آیه 1 منزه است پروردگاری که بنده خویش را شبانه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد.

در اصول الفقه می‎گوییم "تعلیق حکم بر وصف مشعر به علیت است" یعنی هرگاه تحقق حکمی را برای موضوعی معلق بر وصفی کردند، معلوم می‎شود این وصف علت آن حکم است. در این آیه می‎خواهد بفرماید: این که پیامبر استعداد پیدا کرد که خدا آن حضرت را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا به آسمانها ببرد، برای این است که او عبد و بنده خدا بوده است، چون این سیر الی الله را انجام داده و مقام قرب پیدا کرده است، خدا این گونه وسائط و علل را در اختیارش قرار داده است تا این معراج بزرگ را انجام دهد. لذا حضرت علی (ع) مقام عبودیت را قبل از رسالت آن حضرت ذکر می‎کند.

ناوبری کتاب