صفحه ۶۰۰

رعایت بشود، آن وقت می‎فرماید: "و أنا من شروطها" من هم یکی از شروط هستم.

حضرت ولی معصوم آن عصر بودند؛ اگر انسان بخواهد به شرایط "لا اله الا الله" عمل کند، در درجه اول بایستی زیر بار حکومت حقی که از طرف خدا معین شده برود. در آن زمان یک طرف حضرت رضا(ع) بوده یک طرف هم مأمون عباسی، که به زور و قدرت پدرش بر مردم حکومت می‎کرده است.

حضرت رضا(ع) می‎خواهد بفرماید: اگر کسی می‎خواهد در قلعه محکم خدا باشد و از عذاب خدا نجات پیدا کند، در درجه اول باید از مسیر حق عدول نکند، باطل را بر حق مقدم ندارد، در مقابل طاغوتها و ظالمان تسلیم نباشد، لذا در آخر فرمود: من هم یکی از شروط "لا اله الا الله" هستم.

اگر انسان واقعا در دل باورش آمد که در عالم وجود فقط خدا مؤثر است، هرچه هست از خداست، و دیگران اگر چیزی دارند مال خداست، منهای خدا هیچ کس چیزی ندارد و تعظیم و کرنش در مقابل غیر خدا غلط است، در این صورت به وظایف "لا اله الا الله" عمل می‎کند، در حکومت هم طرفدار حکومت حق است، حکومتی که طرفدار توحید و عدالت باشد.

نبوت، شرط تحقق توحید در جامعه

اساس اسلام در درجه اول همین شهادت لا اله الا الله است، و بعد از آن شهادت به نبوت پیامبراکرم (ص)؛ برای این که وقتی انسان توحید را قبول کرد می‎خواهد به وظیفه اش در مقابل خدا عمل کند، می‎خواهد در مراحل توحید سیر کند و به مرحله کمال توحید و اخلاص برسد، وقتی که می‎خواهد این راه دقیق را طی کند احتیاج به راهنما دارد، و آن کسی که راهنمای ماست به سوی مراحل توحید و اخلاص، پیامبراکرم (ص) است.

لذا پس از اقرار به توحید اقرار به نبوت می‎آید، و حضرت امیرالمؤمنین (ع)

ناوبری کتاب