آمدند افسار مرکب حضرت را گرفتند و حضرت را قسم دادند و گفتند به حق پدران پاکتان از شما میخواهیم حدیثی را که از پدرتان شنیده باشید برای ما نقل کنید.
اینها علمای محدث بودند، اهل حدیث بودند، میخواستند حدیث مسند از حضرت رضا(ع) شنیده باشند، با این که از علمای اهل سنت بودند ولی مقام علمی حضرت رضا(ع) را خوب میدانستند، وانگهی این که حضرت از عترت پیغمبر است را هم میدانستند، لذا برای حضرت عظمت قائل بودند.
حضرت سرشان را از عماری که روی قاطر بوده بیرون کردند و فرمودند: پدرم حضرت موسی بن جعفر برای من حدیثی نقل کردند از پدرشان امام صادق، ایشان هم از امام باقر، ایشان هم از امام زین العابدین، و او هم از پدرشان سرور جوانان بهشت امام حسین (ع) که فرمود: حدثنی أبی علی بن أبیطالب (ع)، قال: النبی (ص) یقول: قال الله عزوجل - این حدیث به سلسلة الذهب معروف است، چون سلسله رواتش همه در حقیقت طلا و ارزشمندند، همه معصومند - "انی انا الله لا اله الا انا فاعبدونی" من هستم خدای یگانه که خدایی جز من نیست - حالا که خدایی جز من نیست - پس مرا پرستش کنید؛ و سر تسلیم در مقابل غیر حق فرود نیاورید. "من جاء منکم بشهادة ان لا اله الا الله بالاخلاص دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی" هر کس با اخلاص و خلوص نیت شهادت بدهد که خدایی جز خدای یگانه نیست - یعنی لا اله الا الله را شهادت بدهد - داخل قلعه محکم من شده است. "حصن" قلعه است، قلعه برای حفظ انسان است از دشمنان، اگر کسی وارد قلعه محکم توحید شد از شر شیاطین جن و انس محفوظ است. و هر کس داخل این قلعه محکم (قلعه توحید) شد از عذاب من ایمن است.
وقتی حدیث به پایان رسید حضرت فرمودند: "بشروطها و أنا من شروطها". "لا اله الا الله" سبب ایمنی انسان از عذاب هست، حصن محکم هست، دژ محکم هست، حافظ از شر دشمنان جنی و انسی هست ولی باید شرایط "لا اله الا الله"