در معنای شکر گفته شده: "الشکر صرف العبد جمیع ما أنعمه الله فیما خلق لاجله" شکر این است که بندگان خدا هر نعمتی را در همان مقصدی که به خاطر آن داده شده صرف نمایند.
شکر کردن نعمت فقط گفتن "الحمدلله" یا "شکرا" با زبان نیست؛ مثلا خدا چشم را به ما داده تا به وسیله آن آیات تکوین را ببینیم و استفاده کنیم و عبرت بگیریم، از قرآن و کتاب استفاده کنیم، و رفع حوائج زندگی را بنماییم، و اگر به وسیله همین چشم به ناموس مردم خیانت شد این کفران نعمت است، زیرا نعمت خدا در راه گناه به کار گرفته شده است. زبان، دست و سایر اعضاء و جوارح حتی مال یا مقام و سایر نعمت های الهی هم همین طور است، خدا مال را به انسان داده است تا با آن کار خیر کند و خدمت به مردم بکند نه این که به وسیله مال طغیان کند و به دیگران ظلم و تعدی نماید و گناه و نافرمانی خدا را انجام دهد، که اینها همه کفران نعمت مال است.
پس حضرت میفرماید: شکر میکنم خداوند را بدان جهت که نعمتش را بر من تمام نموده. بعد فرمود: علت دیگر شکر من اظهار تسلیم در برابر عزت و قدرت خداست، که ثابت کنم طاغی و یاغی نیستم. و علت سوم شکر این است که خود را از معصیت و گناه حفظ کنم، که اشاره است به کفران نعمتی که در آیه شریفه ذکر شده، و به دنبال کفران نعمت عذاب الهی را مطرح کرده است.
استعانت مطلق از خدا و رمز آن
"و أستعینه فاقة الی کفایته"
(و از خدا کمک میجویم برای این که به کمک او نیاز دارم.)
خداوند میفرماید: (یا أیها الناس أنتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید)سوره فاطر، آیه 15