(حمد و ستایش میکنم خدا را برای این که نعمتش را بر من تمام کند، و در مقابل عزت او تسلیم و خاضع باشم، و از نزدیک شدن به گناهان محفوظم بدارد.)
سه کلمه "استتمام"، "استسلام" و "استعصام" از باب استفعال است که برای طلب کردن میآید. ظاهرا مقصود از حمد در اینجا شکر باشد، گهگاهی حمد به جای شکر استعمال میشود، و در جای خود گفته اند: "الحمد هو الثناء باللسان علی الجمیل الاختیاری، نعمة کان او غیرها"در شرح خطبه اول، درس دوم راجع به حمد و شکر و مدح و فرق میان آنها بحث شد. حمد ستایش کردن به زبان است بر کار خوب اختیاری که دیگری انجام میدهد، چه نسبت به حمد کننده نعمت باشد یا نه؛ ولی اینجا چون مسأله نعمت مطرح است، شاید مراد از حمد همان شکر در مقابل نعمت باشد.
فراز اول و سوم اشاره است به آیه شریفه: (لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید)سوره ابراهیم، آیه 7 اگر نعمت ها را شکر کردید آنها را بر شما زیاد خواهم کرد، و اگر کفران نمودید عذاب من قطعا سخت خواهد بود.
در قسمت اول آیه، لام قسم در کلمه (لئن) و نون تأکید در (لازیدنکم) قرینه و شاهد بر اهمیت مطلب و مؤکد بودن آن است. و در قسمت دوم آیه هم لام قسم در (لئن) و (ان ) که برای تأکید است همین مؤکد بودن را میفهماند.
فراز اول یعنی "استتماما لنعمته" اشاره است به قسمت اول آیه شریفه (لئن شکرتم...) و فراز سوم یعنی "استعصاما من معصیته" اشاره است به قسمت دوم آیه یعنی (و لئن کفرتم...).
پس "أحمده" در اینجا به معنای "أشکره" میباشد، یعنی شکر میکنم خدا را، و بالاترین مرتبه شکر نعمت آن است که هر نعمتی را در همان راهی که خداوند مقرر کرده صرف کنند.