صفحه ۵۹۰

(حمد و ستایش می‎کنم خدا را برای این که نعمتش را بر من تمام کند، و در مقابل عزت او تسلیم و خاضع باشم، و از نزدیک شدن به گناهان محفوظم بدارد.)

سه کلمه "استتمام"، "استسلام" و "استعصام" از باب استفعال است که برای طلب کردن می‎آید. ظاهرا مقصود از حمد در اینجا شکر باشد، گهگاهی حمد به جای شکر استعمال می‎شود، و در جای خود گفته اند: "الحمد هو الثناء باللسان علی الجمیل الاختیاری، نعمة کان او غیرها"در شرح خطبه اول، درس دوم راجع به حمد و شکر و مدح و فرق میان آنها بحث شد. حمد ستایش کردن به زبان است بر کار خوب اختیاری که دیگری انجام می‎دهد، چه نسبت به حمد کننده نعمت باشد یا نه؛ ولی اینجا چون مسأله نعمت مطرح است، شاید مراد از حمد همان شکر در مقابل نعمت باشد.

فراز اول و سوم اشاره است به آیه شریفه: (لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید)سوره ابراهیم، آیه 7 اگر نعمت ها را شکر کردید آنها را بر شما زیاد خواهم کرد، و اگر کفران نمودید عذاب من قطعا سخت خواهد بود.

در قسمت اول آیه، لام قسم در کلمه (لئن) و نون تأکید در (لازیدنکم) قرینه و شاهد بر اهمیت مطلب و مؤکد بودن آن است. و در قسمت دوم آیه هم لام قسم در (لئن) و (ان ) که برای تأکید است همین مؤکد بودن را می‎فهماند.

فراز اول یعنی "استتماما لنعمته" اشاره است به قسمت اول آیه شریفه (لئن شکرتم...) و فراز سوم یعنی "استعصاما من معصیته" اشاره است به قسمت دوم آیه یعنی (و لئن کفرتم...).

پس "أحمده" در اینجا به معنای "أشکره" می‎باشد، یعنی شکر می‎کنم خدا را، و بالاترین مرتبه شکر نعمت آن است که هر نعمتی را در همان راهی که خداوند مقرر کرده صرف کنند.

ناوبری کتاب