همگی به سوی خدای تعالی وارد و نازل شوند. چرا که در حقیقت وقتی شما به دعوت خدا لبیک گفتید و به آنجا وارد شدید، در آنجا مهمان خدا هستید که البته مهمانی های خدا با مهمانی های ما فرق میکند. مثل این که خدای متعال در ماه مبارک رمضان که مردم مهمانش هستند به آنها گرسنگی میدهد، و همین طور هم مردم را برای حج در آن سنگلاخها و در آن هوای گرم و کم آب و نبودن وسایل زندگی دعوت کرده است.
"و طلب الزیادة" به آنجا میروید تا خواسته بیشتری را از خدا طلب کنید. "و الخروج من کل ما اقترف به العبد" حج برای این است که انسان از هر گناهی که تا به حال مرتکب شده است خارج گردد، "تائبا مما مضی" و از گذشته های خودش توبه کند، "مستأنفا لما یستقبل" به فکر اصلاح آینده خودش بیفتد؛ چنانچه در آنجا انسان توجه خاصی پیدا میکند و وقتی که برمی گردد چون حاجی شده، تا مدتی خجالت میکشد که بعضی از کارهای زشت را مرتکب شود.
"مع ما فیه من اخراج الاموال و تعب الابدان" با این که در این راه مال مصرف میکنید و بدن را به زحمت میاندازید. مالی را که با زحمت به دست آورده اید باید به راههای مختلف خرج کنید، در صورتی که مشکل است انسان بخواهد چیزی را که به آن دل بسته است از خودش جدا کند. لذا وقتی انسان مال را خارج میکند و از خودش دور میکند این خود یک گذشتی است.
"و الاشتغال عن الاهل و الولد" و دور افتادن از زن و بچه را تحمل میکنی، "و حظر النفس عن اللذات" وقتی که انسان احرام میبندد از بیست و چهار چیز که نوعا چیزهایی است که خواسته و هوا و هوس انسان است، باید خودش را باز دارد؛ به سراغ زن حق ندارد برود، حق ندارد سراغ بوی خوش برود، مردها سرشان را نمی توانند از هوای گرم بپوشانند. "شاخصا فی الحر و البرد" چه در هوای گرم و چه در هوای سرد باید به آنجا رفت، که در آنجا زمستان هم هوا گرم است. "ثابتا