صفحه ۵۷۲

"و من کفر فان الله غنی عن العالمین"سوره آل عمران، آیه 97

(و اگر کسی کافر شد پس همانا خداوند بی نیاز از همه جهانیان است.)

در اینجا ترک حج را کفر نامیده و آن را مصداق یک مرتبه از کفر (کفر عملی) می‎داند؛ اگر سر باز زد و ترک حج کرد، این شخص با نرفتنش به خدا زیانی نمی زند.

در اینجا روایاتی است که اگر کسی مستطیع باشد و به حج نرود تا از دنیا برود، به او خطاب می‎شود از جرگه مسلمین خارج هستی، می‎خواهی یهودی یا مسیحی بمیر.وسائل الشیعة، ج 8، ص 20، باب 7، روایت 14166 همین طور که یهود و نصاری حج خانه خدا نداشتند، تو هم مثل آنها هستی که از خانه خدا اعراض کردی. البته این نسبت به شخصی است که مستطیع باشد. مشهور فقها حج را یک مرتبه بیشتر واجب نمی دانند، البته از بعضی از روایات شاید استفاده شود: هر کسی که می‎تواند هر سال به حج برود، لازم است برود؛ و در مورد آنها تعبیر به "اهل الجدة" دارد،وسائل الشیعة، ج 8، ص 10 تا 12، باب 2 از ابواب وجوب حج ولی بعضی این کلمه را "اهل الجدة" خواندند و گفتند: منظور اهل جده، شهری که در سیزده فرسخی مکه است می‎باشد و بر آنها واجب است که هر سال حج را به جا آورند، در حالی که منظور این نیست؛ "جدة" مصدر است و در اصل "وجدة" از ماده "وجد" است، یعنی آنهایی که می‎یابند و وضعشان خوب است باید هر سال به حج بروند. ولی آنچه مشهور فقهاست این است که هر کس مستطیع است در عمر یک مرتبه باید حج را به جا آورد و در دفعات دیگر رفتن مستحب است.

استطاعت و حدود شرعی آن

حج واجب را نمی شود به بهانه های مختلف ترک کرد، مثلا بگوید: من پول حج

ناوبری کتاب