در عبارت "و تمام نبوته" ممکن است ضمیر "نبوته" به خدا برگردد، یعنی خدا پیامبری را فرستاد که جریان پیامبری تمام شود، و ممکن است ضمیر "نبوته" به پیامبراکرم (ص) برگردد، یعنی نبوت پیامبر(ص) را به اتمام برساند، ولی به قرینه کلمه "عدته" که ضمیر آن به خدا برمی گشت ظاهرا این ضمیر هم به خدا برگردد.
در روایاتی رسیده است که مثل نبوت مثل یک ساختمان مجهز و مهیایی است که به وسیله خاتم الانبیاء(ص) این ساختمان کامل شده است، و از کلمه خاتم الانبیاء استفاده میشود که پیامبری به وسیله پیامبراکرم (ص) به اتمام رسیده است؛ چون "خاتم" به معنای چیزی است که به وسیله آن کار ختم میشود و به اتمام میرسد.
یادآوری میشود که "خاتم" به کسره و فتحه خوانده شده، اگر به کسره باشد وزن اسم فاعل است، یعنی ختم کننده؛ و اگر به فتحه باشد وزن فاعل است، یعنی چیزی که با آن ختم میشود؛ و این که به مهر "خاتم" میگویند برای این است که به وسیله مهر نامه ها را تمام میکنند، و در قدیم و بین عرب سنت مهر زدن در آخر نامه ها معمول بوده است، و نام خود را بر انگشتر حک میکرده اند مبادا گم شود، بالاخره با انگشتر کار مهر را انجام میدادند؛ پیامبراکرم (ص) به هر دو معنی "خاتم الانبیاء" میباشند، هم ختم کننده پیامبری است و هم کسی است که به وسیله او پیامبری ختم میشود؛ فرقه ضاله بهائیت که منکر خاتمیت پیامبراکرم (ص) شده اند، برخلاف لغت عرب خاتم را که در قرآن بر پیامبر تطبیق نموده، به معنای زینت گرفته و گفته اند: پیامبر اسلام همچون انگشتر زینت پیامبران بوده نه آخرین آنان، در صورتی که از واضحات است که "خاتم" از "ختم" یعنی پایان چیز میباشد و به انگشتر هم که خاتم میگویند نه به معنای زینت بلکه به معنای لغوی آن است.
"مأخوذا علی النبیین میثاقه"
(در حالی که از همه پیامبران پیمان این پیغمبر گرفته شده است.)
یعنی از پیامبران سابق پیمان گرفته شده که این پیامبر را به مردم معرفی کنند و