هنگامی که به بحث از حکومت و دقایق مدیریت و اجرا میرسد، میدانیم که او خود سالیانی در سطح عالی اداره کشور بوده است و مدیریت و حکومت ها را فقط در کتابها نخوانده بلکه در عمل نیز آن را آزموده است.
هنگامی که به بحث از نجوم و خلقت آسمان و زمین میرسد، از دانش جدید بهره میجوید و اندیشه های علم جدید را باز میگوید.
به فصاحت و بلاغت کلمات حضرت امیر(ع) و تبیین معانی سخنان او که میرسد، ادیب و لغت شناس کم نظیری است که با شکافتن لغات و معانی آنها و تمیز نهادن دقایق واژگان، دریچه ای را برای ورود به اعماق سخن امام به روی خواننده میگشاید و خواننده را از نگاه سطحی به سخن امام باز میدارد. میدانیم که هرچه دایره و تعداد واژگان آدمی فراختر باشد، توانایی اندیشیدن، بیان کردن، انتقال ظریف ترین مفاهیم، اختراع و پویایی برای او افزونتر است.
از سوی دیگر یکی از نارسایی های عمومی زبان بشری این است که ظرف زبان و واژگان او برای جای گیری و انتقال ادراکات آدمی تنگ است و ناچار از تنزل دادن معانی و ادراکات خویش در قالب کلمات میشود، و گاهی زبان رمز و نمادین را برای جبران اندکی از این نارسایی به کار میگیرد. از این رو کلمات و سخنان اندیشمندان بزرگ گرچه همان است که همگان به خدمت میگیرند، اما چون ظرف ادراکات بلند انسانهایی است که میشناسیم، باید حروف و واژگان به کار رفته توسط آنها را به ویژه اگر شخصیتی چون امام علی (ع) باشد، آگاهانه و دقیق پنداشت و در پی "یافتن" آن بود. یکی از برجستگی های این کتاب در همین یافته هاست.
برای اجتناب از فروافتادن به دام "بافتن" نیز این تذکار شایسته توجه است که برخی از زبان شناسان به تبع سلایق شخصی و تعمیم های جزئی یا تمسک به اقوال شاذ، یا به جعل مفاهیمی برای واژگان میپردازند و یا ادراک شخصی خود را در جای صاحب اصلی سخنی که شرح میدهند مینشانند و در نتیجه به تفاسیری دور از ذهن گوینده سخن دست یازیده اند؛ زیرا پا را از دایره محکمات بیرون نهاده و گرفتار متشابهات شده اند. این کتاب در این خصوص نیز حد و حدود را در شرح نهج البلاغه حفظ کرده است.