نمی توانند، گرچه بعضی از آنها پشتیبان بعضی دیگر باشند. البته در زمان خود پیامبر کسانی بودند که میخواستند چنین کاری بکنند، از جمله "مسیلمه کذاب" که در مقابل قرآن چیزهایی به هم بافت که ملت آن روز از او نپذیرفتند و رسوا شد. مثلا او در برابر قرآن که فرموده: (الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل)سوره فیل، آیه 2 گفت: الفیل ما الفیل له ذنب وثیل و خرطوم طویل...
2- جامعیت قرآن نسبت به معارف و احکام
قرآن از ابعاد گوناگون دیگر نیز معجزه است، قرآن مشتمل بر اصول و معارف دینی و احکام و قوانین محکم اعم از عبادات، اقتصادیات، جزائیات و امور قضائی و اخلاقیات بسیار عالی است که بشر آن روز از آوردن مثل هر کدام با آن استحکام عاجز بود. فلسفه های غرب و شرق امروز با آن همه پیشرفتی که داشته اند هنوز به برخی از نکات و دقایقی که در قرآن و اسلام مورد توجه قرار گرفته توجه نکرده اند.
3- غیب گویی های قرآن
قرآن غیب گویی هایی دارد، یا در مورد پیامبران گذشته حوادثی را نقل میکند که بین یهود و اسرائیل اتفاق افتاده و یا داستانهایی از آنها شایع بوده و قرآن آنها را با اصلاح نقل کرده است؛ مثل نسبت زنا به لوط، و نسبت کفر و زندقه به سلیمان چنانکه در ملحقات تورات آمده است که حضرت سلیمان به خاطر یکی از زنانش که بت پرست بود او هم بت پرست شد! ولی قرآن میفرماید: (و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا)سوره بقره، آیه 102 سلیمان هرگز کافر نشد ولکن شیاطین کافر شدند.
در مورد تاریخ پیامبران و آنچه را تورات و عهد عتیق به آنان نسبت داده اند