فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله)سوره آل عمران، آیه 49 من از گل صورت مرغی برایتان میسازم و در آن فوت میکنم پس با اذن خدا پرنده ای میشود.
این کار در تکوین امر محالی نیست، از همین خاک همه پرنده ها خلق شدند و روح هم در آنها هست، اما معجزه حضرت عیسی (ع) این بود که این کار را با دستش انجام داد. و یا حضرت عیسی (ع) نابینایان را بینا میکرد، البته همه این کارها را (باذن الله) انجام میداد. خوب کسی که معتقد به قرآن است، هرچند آیات قرآن را تأویل کند، دیگر این آیات قابل تأویل نیست؛ حضرت عیسی (ع) میگوید: من از گل در لحظه ای برایتان مرغی میسازم. اگر کسی این را انکار کند معنایش انکار قرآن است.
یا در مورد حضرت موسی (ع) قرآن نقل میکند که موسی با برادرش هارون به طرف فرعون میروند و خدا هم به آنان دستور میدهد: (فاذهبا بآیاتنا)سوره شعراء، آیه 15 پس بروید با نشانه های ما. وقتی نزد فرعون میروند خدا میفرماید: (فالقی عصاه) سپس موسی عصایش را انداخت، (فاذا هی ثعبان مبین)سوره شعراء، آیه 32 در آن هنگام عصا یک اژدهای واضح و روشنی شد. و باز میفرماید: (و نزع یده فاذا هی بیضاء للناظرین)سوره اعراف، آیه 108؛ و سوره شعراء، آیه 33 و دستش را از گریبان بیرون آورد، پس دستش نورانی شد و میدرخشید. این دو معجزه است که قرآن از حضرت موسی (ع) نقل میکند.
و یا داستان ناقه صالح را که قرآن نقل میکند،سوره شمس، آیه 13 اگر کسی اینها را انکار کند معنایش این است که خدا و قرآن را قبول ندارد، و اگر قبول دارد باید معجزه را