و از جمله امام صادق (ع) در روایتی خودشان فرموده اند: هرچه ما میگوییم از پیامبراکرم (ص) به ما رسیده،وسائل الشیعة، ج 18، ص 58، باب 8 صفات قاضی، حدیث 26 و شما میتوانید آن را به پیامبر(ص) نسبت دهید.
از طرف دیگر میدانیم آیین اسلام منحصر به مسائل عبادی نیست، سه یا چهار کتاب از بیش از شصت کتاب فقه اسلام فقط مربوط به عبادت است، مانند: طهارت، نماز، روزه، حج و زکات؛ و در عین حال اینها هم آمیخته به سیاست میباشند، مثلا نماز جمعه و جماعتش باید با امام عادل باشد و حج نیز مشتمل بر مسائل مختلف سیاسی است، در حد یک کنگره جهانی اسلام، و غیر از عبادات سایر کتب فقهی مشتمل بر معاملات، اقتصادیات، امور قضائی و جزائی و مانند اینها میباشد؛ و در مسائل اصولی مربوط به خدا و صفات او، فلسفه با آن پیشرفتی که داشته نتوانسته بسیاری از معارف دینی و مسائل را حل کند، در عین حال در تعالیم اسلامی به آنها کاملا توجه شده است.
به طور کلی با در نظر گرفتن اینها پی میبریم شخصی که آورنده اینهاست و قبل از ادعای نبوت خواندن و نوشتن نمی دانسته و در محیط عربستان هم زندگی میکرده، نبی و فرستاده خداست. اخلاقیاتی هم که پیامبر مطرح کرده عالی و برجسته است. علاوه بر آن در ارتباط با مسائل تاریخی یی که بین یهود و نصاری شایع بوده و داستانهایی در تورات و انجیل ها به پیامبران نسبت داده شده که آمیخته با اوهام و خرافات بود، پیامبر مسائلی را که مطابق عقل و منطق بود بدون اوهام و خرافات بیان میکند.
مثلا راجع به حضرت لوط در تورات در سفر تکوین گفته شده است که دخترانش به واسطه شراب او را مست کرده و در حال مستی با وی هم بستر شدند و در اثر این هم بستری هر کدام به فرزند نامشروعی از او آبستن شدند! اسلام این گونه مسائل را