فی ذلک الموضع، الظهر و العصر و المغرب و العشاء الاخرة و الغداة" در همان جا پیغمبراکرم (ص) نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را به جا آورد؛ "و کان اصحاب رسول الله (ص) یتهددونه و یتواعدونه" و اصحاب حضرت پنهانی آن یهودی را تهدید میکردند و میترساندند که این چه کاری است که تو با شخصیتی مثل پیغمبر انجام میدهی، "فنظر رسول الله (ص) الیهم" پیغمبراکرم (ص) نگاهی به مسلمانها کرد، "فقال ما الذی تصنعون به ؟" فرمود: این چه کاری است که شما نسبت به این شخص یهودی انجام میدهید؟ چرا تهدیدش میکنید؟ او از من طلبکار است و حق دارد که طلبش را مطالبه کند! "فقالوا: یا رسول الله یهودی یحبسک" گفتند ای پیغمبر خدا یک یهودی شما را اینجا برای چند دینار حبس کند! "فقال (ص) لم یبعثنی ربی عزوجل بان اظلم معاهدا و لا غیره" پیغمبر(ص) فرمود: خدا مرا مبعوث نکرده است که ظلم بکنم به یک نفر یهودی که هم پیمان ماست و نه به کسی که غیر اوست. یعنی من به مسلمان که ظلم نمی کنم به جای خود، به معاهد یعنی کسی که خارج از اسلام است اما در پناه اسلام است و با آن عهد و پیمان بسته ام و به غیر معاهد نیز ظلم نمی کنم.
در اینجا باید دانست که پیغمبراکرم (ص) وقتی که به مدینه تشریف آوردند با یهود مدینه عهد و پیمانهایی بستند،سیره ابن هشام، ج 2، ص 147 تا 150 و آن عهد و پیمانها باقی بود تا آن وقتی که خود یهود به کرات و مرات خیانت کردند و پیمانها را شکستند، آن وقت بود که حضرت ناچار شد با آنان جنگ کند، ولی تا زمانی که آنان به پیمانها باقی بودند پیغمبراکرم (ص) حقوقشان را حفظ میکرد.
میفرماید که خدا مرا مبعوث نکرده که ظلم کنم به کسی که با او هم پیمانم و نه به غیر او، یعنی هیچ کدام از ما حق ندارد با زبانش حتی اهانت کند نسبت به دیگری،