صفحه ۴۸۲

رسول الله (ص) دنانیر فتقاضاه فقال (ص) یا یهودی ما عندی ما اعطیک" یک نفر یهودی اهل مدینه از پیغمبراکرم (ص) چند دینار طلبکار بود، آمد و دینارهایش را مطالبه کرد، حضرت فرمود: ای یهودی من الان پولی ندارم که قرض تو را بدهم.

در اینجا تذکر یک نکته لازم است که برادران و خواهران مسلمان باید به آن توجه کنند، ما پیرو پیامبری هستیم که چند دینار به یک نفر یهودی بدهکار بود و نداشت که بدهی خودش را به آن یهودی بدهد مع ذلک پیغمبراکرم (ص) شخصیتش را حفظ کرد و حرفش را هم زد؛ و یا یک عده مسلمان فقیری که حتی جا هم نداشتند و در صفه مسجد زندگی می‎کردند، از اسلام دفاع کردند، تا جایی که با قدرت ایمان دو ابرقدرت دنیای آن روز یعنی کشور روم و ایران را به زانو در آوردند.

برادران و خواهران پس از انقلاب کمبودهایی پیدا شده که اینها ناشی از انقلاب است، باز هم خدا را شکر کنید که لوازم اولیه زندگی را دارید؛ من به یاد دارم وقتی که متفقین ایران را اشغال کردند با این که ایران چند ساعتی بیشتر در جنوب و شمال جنگ نکرد، متفقین که آمدند، در این شهر قم من که یک طلبه بودم شاید برای خریدن یک قرص نان دو سه ساعت در دکان نانوایی معطل بودم و تازه آن نانی را که به ما می‎دادند همه چیز داشت غیر از گندم و اصلا قابل خوردن نبود، اما حالا با این که بیش از پانزده ماه است جنگ به ما تحمیل شده و ما در جبهه جنوب و غرب گرفتار جنگ هستیم و از آن طرف هم ابرقدرتها ما را تحریم اقتصادی کرده اند، بحمدالله لوازم اولیه و ضروریات زندگی را داریم، لذا توصیه می‎کنم که کمبودها شما را از صحنه به در نکند.

بالاخره شخص یهودی گفت: "انی لا افارقک یا محمد حتی تقضینی" من شما را رها نمی کنم تا چند دیناری را که به من بدهکاری بدهی. "فقال: اذا اجلس معک" پیغمبراکرم (ص) فرمود: من ندارم چه کنم، حالا که می‎گویی رهایت نمی کنم من هم با تو اینجا می‎نشینم، "فجلس معه" پیغمبراکرم (ص) همان جا نشست. "حتی صلی

ناوبری کتاب