صفحه ۴۷۷

در اینجا اگر "لا تقصر" باشد از ماده "تقصیر" است، و اگر "لا تقصر" بدون تشدید باشد از ماده "قصور" می‎شود.

پیامبران کمی عددشان نه سبب می‎شود که در آنها قصور و کوتاهی پیدا شود، زیرا روح آنان قوی و کامل است؛ و نه سبب می‎شود که در آنها تقصیر پیدا شود، زیرا ضعف ایمان ندارند؛ لذا انبیا کوشش خودشان را می‎کردند، یک نفره در مقابل یک جمعیت ظالم و طاغی قیام می‎کردند گرچه شهید می‎شدند، پیامبراکرم (ص) در مکه با این که تنها بود در مقابل مشرکین حرف خودش را می‎زد و آنها را به توحید دعوت می‎کرد و می‎فرمود: "قولوا لا اله الا الله" و از این جهت می‎گویند پیامبران هیچ گاه تقیه نمی کنند، حق را می‎گویند و متحمل سختی ها و شداید هم می‎شوند، پیامبراکرم (ص) فرمودند: "المؤمن وحده جماعة" شخص مؤمن به تنهایی یک دسته و جمعیت است.

"و لا کثرة المکذبین لهم" و زیادی تکذیب کنندگان هم سبب نمی شد که پیامبران دست از حرف خودشان بردارند. مخالفین زیاد پیامبران موجب ترس یا محافظه کاری و سازشکاری آنان با اهل باطل نمی شد.

"من سابق سمی له من بعده، او غابر عرفه من قبله"

(بعضی از پیامبران گذشته بودند که نام پیامبر آینده به آنان گفته شده، و یا پیامبر آینده که پیغمبر قبلی او را معرفی کرده است.)

از این عبارت حضرت می‎فهمیم برای هر پیامبری، پیامبر بعد از او با نام و نشان ذکر شده است. "سمی" به معنای نامبرده است، یعنی نامش معرفی شده، لذا از این عبارت نهج البلاغه معلوم می‎شود بنای خدای تبارک و تعالی بر این بوده که هر پیامبری را می‎فرستاده ضمن مطالبی که آن پیامبر به آنها وظیفه داشته، یکی هم این بوده که پیامبر آینده بعد از خودش را هم به مردم معرفی کند و این جزء برنامه پیامبران بوده است.

ناوبری کتاب