"و هم الانبیاء و صفوته من خلقه حکماء" و آنان پیامبران برگزیده از خلق خدا هستند و حکما میباشند؛ یعنی پیامبران حکیم و برگزیده شده عالم اند به آنچه مصلحت بشر است.
دو نوع حکمت داریم: علمی و عملی؛ حکمت علمی یعنی در مقام علم، فرد حکیم عالم به مصالح است؛ اما حکمت در مقام عمل یعنی چیزی را که مصلحت است انجام بدهد. پیامبران حکیم هستند، هم از نظر علمی یعنی آنچه مصلحت بشر است از طرف خدا به وسیله وحی دریافته اند، و در مقام عمل هم بر طبق حکمت عمل میکنند.
"مؤدبین بالحکمة" ادب شده اند به واسطه حکمتی که خداوند به آنها عنایت فرموده است، "مبعوثین بها" و مبعوث به آن هستند؛ یعنی برانگیخته شده اند که حکمتی را که از طرف خدا دریافت کرده اند در بین بشر اجرا کنند؛ "غیر مشارکین للناس - علی مشارکتهم لهم فی الخلق و الترکیب - فی شئ من احوالهم" پیامبران در عین حال که در مقام خلقت و ترکیب مثل افراد بشر هستند، ولی از نظر حالات روحی و معنوی فوق بشرند، یعنی تکامل پیدا کرده اند و به مقامی رسیده اند که میتوانند به وسیله جبرئیل امین مطالب بالا را تلقی کنند؛ این است که میفرماید "غیر مشارکین للناس" پیامبران با مردم شرکت ندارند؛ و جمله "علی مشارکتهم لهم فی الخلق و الترکیب" جمله معترضه است، یعنی در عین حال که با مردم در خلقت و ترکیب شرکت دارند ولی در حالات روحی و معنوی با مردم دیگر شرکت ندارند، یعنی مقامشان بالاتر از سایر مردم است. "مؤیدین من عند الحکیم العلیم بالحکمة" و از جانب خدایی که عالم و حکیم است به حکمت تأیید شده اند؛ یعنی حکمت خدایی را به اندازه ای که بشر ظرفیت دارد تلقی کند، پیامبران از خداوند متعال تلقی کرده اند. "ثم ثبت ذلک فی کل دهر و زمان" سپس این بعثت در هر زمان و دوره ای ثابت شد.