داده معلوم است که بخل ندارد، زیرا بخل برای این است که میخواهد همه چیز را برای خود نگه دارد چون به آن نیاز دارد، در حالی که خداوند نیازمند نیست. پس خدایی که عالم و قادر است و بخیل هم نیست و کوچکترین چیزی را که در زندگی بشر دخالت کلی و جزئی دارد برای انسان میآورد، آن وقت در نظام زندگی انسان انبیا که نقش اساسی دارند و قوانینی را میآورند که حقوق همه را تأمین کند، نمی توانیم بگوییم خداوند چنین انسانهایی را نفرستاده است.
این استدلال شیخ الرئیس است، منتها اشکالی که دارد این است که در حقیقت این استدلال از طریق زندگی مادی انسان شروع شده است.
استدلالی عمیق تر برای اثبات نبوت
برای بیان این استدلال مقدمتا باید بگوییم: برای ما این معنی ثابت شده است که این عالم که ما هم جزء آن هستیم صانعی دارد، فرض ما این است که صانع را اثبات کرده ایم و اگر از موجودات دیگر هم اطلاع نداشته باشیم خودمان را میبینیم که نخست نبودیم و بعد موجود شدیم. قرآن میفرماید: (هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا)سوره دهر، آیه 1 آیا آمده است بر انسان روزگاری که چیزی مذکور نبود.
خیال نشود که علت وجود هر فردی پدر و مادر او میباشند، زیرا آنها اگر قدرت داشتند هر وقت بچه میخواستند پیدا میکردند و هر وقت نمی خواستند از آن جلوگیری میکردند، در صورتی که مشاهده میکنیم بسیاری از پدر و مادرها هستند که بچه میخواهند و نمی توانند پیدا کنند، و بر عکس بسیاری هم هستند که بچه نمی خواهند و پیدا میکنند، و چه بسا پسر میخواهند و دختر پیدا میکنند، و بر عکس دختر میخواهند پسر پیدا میکنند؛ پدر و مادر علت وجودی فرزند