پیامبران و اتمام حجت
"و یحتجوا علیهم بالتبلیغ"
(و با تبلیغ حجت را بر مردم تمام کنند.)
"حجت" به معنای غلبه است، وقتی مطالب حقی که ابلاغ آنها لازم بوده برای مردم گفته شود، قهرا در مقام مخاصمه حجت خدا تمام شده و خدا بر مردم غالب خواهد شد؛ ولی اگر به آنها گفته نشود، مردم بر خدا حجت دارند و میگویند خدایا تو مطالب حق را به ما ابلاغ نکردی.
هماهنگی شرع و عقل
"و یثیروا لهم دفائن العقول"
(و دفینه های عقلها را برای آنان برانگیزند.)
عقل و فطرت انسان مانند مخزنی است که همه حقایق در آن هست، و لذا پیامبران هرچه میگویند مطابق عقل و منطق است، عبارتی داریم که میگوید: "کل ما حکم به العقل حکم به الشرع" هر چیزی را که عقل به آن حکم میکند شرع هم به آن حکم میکند؛ و عکس آن هم صحیح است، یعنی: "کل ما حکم به الشرع حکم به العقل" هرچه را شرع حکم میکند عقل هم حکم میکند. منتها عقل گاهی به حکمت و اسرار شریعت پی نمی برد و لذا یکی از مبانی احکام شرع همان عقل است، مبنای احکام شرع چهار تاست: کتاب، یعنی قرآن؛ سنت، یعنی گفتار و روش و تقریر پیامبر و امام؛ اجماع، یعنی اجماعی که کشف از قول معصوم کند؛ و یکی هم عقل است.
بنابراین احکام پیامبران برخلاف منطق و عقل نیست و آنچه آنان میگویند همان مرتکزات عقل است. "ارتکاز" از ریشه "رکز" است؛ وقتی چیزی در چیز دیگر فرو رفته باشد "رکز" میگویند، و به گنج و معدن هم به همین جهت در روایت "رکاز"