صفحه ۴۳۷

یکی است و مقصود این است که وجود ما یک مرحله مادی دارد و یک مرحله غیر مادی، و پس از قطع علائق و روابط مادی مرحله تجرد و باطن آن ظهور پیدا می‎کند که نمونه آن خواب دیدن افراد است. و از این دو عالم مثال به مثال در قوس نزول و مثال در قوس صعود تعبیر می‎کنند، یعنی فیض الهی در قوس نزول در اثر تراوش از ذات حق تعالی اول به عالم جبروت رسید و عقول مجرد محض موجود شدند، و سپس در مرحله متأخر - البته تأخر طولی و رتبه ای نه تأخر زمانی یا مکانی - عالم ملکوت و مثال، و سپس عالم ناسوت به وجود آمد؛ بعد در قوس صعود، ماده در اثر تکامل به عالم ملکوت و از آنجا به عالم عقل و به مرحله فنا در ذات حق تعالی می‎رسد.

خداوند در آن عالم مثال با وجود مثالی ما عهد و پیمان بست، و بعد هم که از عالم ناسوت ماده جدا می‎شویم باز آن عالم مثال را داریم و به آنجا برمی گردیم. یعنی وجود مثالی ما یک نحو ظهوری در عالم ماده پیدا می‎کند و سپس مادیت و ناسوت را رها می‎کند و باز به عالم مثال یعنی عالم برزخ می‎رود که نمونه اش عالم خواب است.

به طور خلاصه فلاسفه معتقدند که منظور از عالمی که در آن از انسان عهد و پیمان گرفته شده است و از نظر رتبه وجودی پیش از این عالم است عالم مثال است. و این که به آن "ذر" می‎گویند، مراد از ذر مورچه نیست بلکه ذر به حسب لغت به معنی متفرق بودن است، و چون ما در عالم مثال برخلاف عالم مادی ناسوت هر کدام یک وجود جدا داریم و در حقیقت در آنجا پراکنده ایم تعبیر به ذر شده است؛ همان گونه که در عالم برزخ که عالم مثال در قوس صعود است وجود هر کسی به شکل پراکنده و جدا از دیگری است.

ناوبری کتاب