برای این که اگر کار ناشایست در مقابل پیامبر انجام بشود بایستی جلوی آن را بگیرد و این نگرفتن خود به منزله امضاست و به آن میگویند تقریر معصوم که به معنای امضا کردن عمل است. پس سنت پیغمبر عبارت از قول پیغمبر و فعل پیغمبر و تقریر پیغمبر است، و ما شیعیان امامیه همان طور که سنت پیغمبر را حجت میدانیم سنت دوازده امام را هم حجت میدانیم، ما چون دوازده امام را معصوم میدانیم گفتار و کردار و تقریرشان برای ما حجت است.
در اینجا لازم به تذکر است که اساس فقه ما کتاب و سنت است، بنابراین به یک حساب به همه کارهای پیغمبراکرم (ص) میشود رنگ وحی زد،ظاهرا بین "وحی" و "قرآن" عموم و خصوص مطلق است، یعنی هر آنچه "قرآن" است "وحی" میباشد، ولی لازم نیست هر آنچه "وحی" است "قرآن" باشد، زیرا ممکن است اموری به پیامبراکرم (ص) وحی شود ولی جزء قرآن و از مقوله آن که قهرا ویژگی هایی دارد نباشد. تأویلات و تفسیر قرآن و نیز احادیث قدسی ظاهرا از همین قسم است. اما آنچه که مستقیما وحی است آن است که پیغمبراکرم (ص) بگوید: خدا چنین گفته است. و بعد خداوند در تعریف از او فرموده: (ما ینطق عن الهوی) هیچ وقت از هوای نفس حرف نمی زند و هرچه میگوید مستند به خداست، یعنی به استناد به خدا و این که از طرف خدا به او نازل شده میگوید.
رسول و نبی
"و علی تبلیغ الرسالة امانتهم"
(و از آنها پیمان گرفت تا رسالت خود را به مردم برسانند.)
این امانت را خداوند به عهده شان گذاشته، و از آنها این پیمان را گرفته است که رسالت خودشان را به مردم برسانند.
رسالت معنایش فرستادگی است، فرق رسول با نبی این است که نبی یعنی آن