صفحه ۴۱۶

برای این که اگر کار ناشایست در مقابل پیامبر انجام بشود بایستی جلوی آن را بگیرد و این نگرفتن خود به منزله امضاست و به آن می‎گویند تقریر معصوم که به معنای امضا کردن عمل است. پس سنت پیغمبر عبارت از قول پیغمبر و فعل پیغمبر و تقریر پیغمبر است، و ما شیعیان امامیه همان طور که سنت پیغمبر را حجت می‎دانیم سنت دوازده امام را هم حجت می‎دانیم، ما چون دوازده امام را معصوم می‎دانیم گفتار و کردار و تقریرشان برای ما حجت است.

در اینجا لازم به تذکر است که اساس فقه ما کتاب و سنت است، بنابراین به یک حساب به همه کارهای پیغمبراکرم (ص) می‎شود رنگ وحی زد،ظاهرا بین "وحی" و "قرآن" عموم و خصوص مطلق است، یعنی هر آنچه "قرآن" است "وحی" می‎باشد، ولی لازم نیست هر آنچه "وحی" است "قرآن" باشد، زیرا ممکن است اموری به پیامبراکرم (ص) وحی شود ولی جزء قرآن و از مقوله آن که قهرا ویژگی هایی دارد نباشد. تأویلات و تفسیر قرآن و نیز احادیث قدسی ظاهرا از همین قسم است. اما آنچه که مستقیما وحی است آن است که پیغمبراکرم (ص) بگوید: خدا چنین گفته است. و بعد خداوند در تعریف از او فرموده: (ما ینطق عن الهوی) هیچ وقت از هوای نفس حرف نمی زند و هرچه می‎گوید مستند به خداست، یعنی به استناد به خدا و این که از طرف خدا به او نازل شده می‎گوید.

رسول و نبی

"و علی تبلیغ الرسالة امانتهم"

(و از آنها پیمان گرفت تا رسالت خود را به مردم برسانند.)

این امانت را خداوند به عهده شان گذاشته، و از آنها این پیمان را گرفته است که رسالت خودشان را به مردم برسانند.

رسالت معنایش فرستادگی است، فرق رسول با نبی این است که نبی یعنی آن

ناوبری کتاب