صفحه ۳۹۰

پی می‎برند؛ لذا اگر کوچکترین غفلتی از خدای تبارک و تعالی داشته باشند، همان را زنگاری بر دلشان می‎دانند.

این که در دعاها زیاد بر می‎خوریم که ائمه (ع) دائما از خوف خدا می‎گریستند و می‎گفتند خدایا ما معصیت تو را کردیم، چنین نیست که این دعاها برای تلقین کردن و یاد دادن به ما باشد. بعضی می‎گویند راز و نیازهای ائمه (ع) برای این است که به ما یاد دهند که به یاد خدا باشیم. معنای این حرف این است که این دعاها صورت دعاست و واقعا دعا نیست، در صورتی که این جور نیست، واقعا ائمه (ع) از خوف خدا گریه می‎کردند. دعای ابوحمزه ثمالی را که حضرت زین العابدین (ع) در سحرهای ماه رمضان می‎خوانده اند، یا دعای کمیل را که شبهای جمعه حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می‎خوانده و از خوف خدا گریه می‎کرده اند، اینها فقط برای یاد دادن به ما نیست. این که حضرت سجاد(ع) می‎فرمایند: "فمالی لا ابکی ؟ ابکی لخروج نفسی، ابکی لظلمة قبری، ابکی لضیق لحدی"مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی، ص 193 چرا من گریه نمی کنم ؟! گریه می‎کنم برای خارج شدن روح من، گریه می‎کنم برای تاریکی قبرم، گریه می‎کنم برای تنگی لحد من. امام واقعا گریه می‎کنند، چون به عظمت و قدرت خداوند متعال پی برده اند و کوچکترین غفلت را گناه می‎دانند. "حسنات الابرار سیئات المقربین"بحارالانوار، ج 25، ص 205 کارهای خوب ابرار برای مقربین گناه است.

نمازی که ما می‎خوانیم و واجب خدا را انجام می‎دهیم ممکن است از اول تا آخر غفلت از خدا باشد، در نماز شک کنیم و یا به فکر کارهای خود باشیم، واقعا گناه است که انسان در حضور خدا بایستد زبانش ذکر خدا را بگوید ولی دلش از او غافل باشد، منتها خدا بر ما تفضل می‎نماید. گناه حضرت آدم هم یک چنین گناهی بود، یعنی ترک اولی، حتی گناه صغیره هم نبوده است.

ناوبری کتاب