پی میبرند؛ لذا اگر کوچکترین غفلتی از خدای تبارک و تعالی داشته باشند، همان را زنگاری بر دلشان میدانند.
این که در دعاها زیاد بر میخوریم که ائمه (ع) دائما از خوف خدا میگریستند و میگفتند خدایا ما معصیت تو را کردیم، چنین نیست که این دعاها برای تلقین کردن و یاد دادن به ما باشد. بعضی میگویند راز و نیازهای ائمه (ع) برای این است که به ما یاد دهند که به یاد خدا باشیم. معنای این حرف این است که این دعاها صورت دعاست و واقعا دعا نیست، در صورتی که این جور نیست، واقعا ائمه (ع) از خوف خدا گریه میکردند. دعای ابوحمزه ثمالی را که حضرت زین العابدین (ع) در سحرهای ماه رمضان میخوانده اند، یا دعای کمیل را که شبهای جمعه حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) میخوانده و از خوف خدا گریه میکرده اند، اینها فقط برای یاد دادن به ما نیست. این که حضرت سجاد(ع) میفرمایند: "فمالی لا ابکی ؟ ابکی لخروج نفسی، ابکی لظلمة قبری، ابکی لضیق لحدی"مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی، ص 193 چرا من گریه نمی کنم ؟! گریه میکنم برای خارج شدن روح من، گریه میکنم برای تاریکی قبرم، گریه میکنم برای تنگی لحد من. امام واقعا گریه میکنند، چون به عظمت و قدرت خداوند متعال پی برده اند و کوچکترین غفلت را گناه میدانند. "حسنات الابرار سیئات المقربین"بحارالانوار، ج 25، ص 205 کارهای خوب ابرار برای مقربین گناه است.
نمازی که ما میخوانیم و واجب خدا را انجام میدهیم ممکن است از اول تا آخر غفلت از خدا باشد، در نماز شک کنیم و یا به فکر کارهای خود باشیم، واقعا گناه است که انسان در حضور خدا بایستد زبانش ذکر خدا را بگوید ولی دلش از او غافل باشد، منتها خدا بر ما تفضل مینماید. گناه حضرت آدم هم یک چنین گناهی بود، یعنی ترک اولی، حتی گناه صغیره هم نبوده است.