صفحه ۳۸۲

"لقاء جنود خدا" را نمی تواند درک کند، آدم یعنی قوه عاقله می‎تواند به خدا برسد و در دریای معارف غرق شود، اما قوه واهمه نمی تواند آن را درک کند. قوه واهمه فقط لذایذ و متاع دنیا و امور پست را می‎بیند، پس شیطان سمبل قوه واهمه و آن قوایی است که از قوه واهمه فرمان می‎برند و شما را از بهشت معرفت حق باز می‎دارند؛ و این که در روایت است که شیطان گفت: من مسلط باشم بر بنی آدم و مانند خون در رگ و ریشه آنها جریان داشته باشم بحارالانوار، ج 11، ص 141 همین قوه واهمه است که بر شما مسلط است و همیشه شما را وسوسه می‎کند، آن وقت خدای تبارک و تعالی فرمود: آنهایی که بندگان من هستند تسلیم تو نمی شوند؛سوره حجر، آیه 42 یعنی اگر کسی بنده خدا باشد فرمان قوه واهمه را نمی برد و عقل او را به مرتبه بالا می‎رساند.

این که شیطان گفت: من از آتش خلق شده ام و آدم از گل درست شده است، برای این که قوه عاقله ما با این که از مرتبه عقل است از همین خاک خلق شده است. همین طور که در فلسفه مرحوم صدرالمتألهین آمده که چنین نیست که انسان از خاک باشد و یک نفس مجرد و عقلی هم از خارج به آن متصل کنند، بلکه نفس محصول عالی همین ماده است که ماده در اثر حرکت جوهری و تکاملی به سرحد عقل رسیده، یعنی نطفه در اثر تکامل عقل شده است.اسفار، ج 8، ص 330

این که شیطان از آتش است به این معناست که قوه واهمه از روح بخاری است، چون می‎گویند در خون انسان یک روح بخاری وجود دارد که از آن به آتش تعبیر شده است، و اگر آن روح بخاری در رگ و ریشه انسان نباشد قوای انسان از کار می‎افتد؛ پس شیطان از آتش است، یعنی همین که قوه واهمه با آن روح بخاری ارتباط دارد.

ناوبری کتاب