"تنزیه الانبیاء" نوشته است که برای مطالعه در این موضوع کتاب خوبی است.
حال روی این فرض داستان آدم و حوا را چطور توجیه کنیم ؟ بنا بر حدیثی که قبلا خواندم روشن میشود که آنها مطمئن شدند و یقین کردند که دستور قبلی خدا عوض شده، منتها اشتباه آنها این بود که به محض این که شیطان در دهان مار اصرار کرد و قسم خورد که حکم خدا نسخ شده تسلیم شدند.بحارالانوار، ج 11، ص 190 و با این فرض این گناه نیست و ائمه (ع) هم فرمودند که این ترک اولی است، یعنی بهتر بود که این کار را نکنند؛ و حتی گناه صغیره هم نیست؛ و از این جهت قرآن هم درباره حضرت آدم این تعبیر را دارد که: (و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما)سوره طه، آیه 115 ما از پیش با آدم عهد کردیم و او یادش رفت و ما در او عزمی ندیدیم؛ و لذا حضرت آدم جزو پیامبران اولوا العزم شناخته نمی شود.
نهی تحریمی و نهی تنزیهی
ما دو قسم نهی داریم: نهی تحریمی و آن این است که چیزی تحریم شود، ولی نهی تنزیهی این است که شارع بگوید اگر این کار را انجام ندهی بهتر است و این نهی کراهتی است؛ با آن عقیده که ما داریم که پیامبران و ائمه (ع) باید معصوم باشند اینجا میگوییم که این نهی، نهی تنزیهی بوده و در حد حرمت نبوده است. در داستان حضرت آدم ناچاریم بگوییم که نهی، نهی تنزیهی بوده است. به هرحال هر گونه گناه یا اشتباهی از پیامبران موجب سلب اعتماد از آنان خواهد شد.
اگر اشکال کنید که صرف دروغ نگفتن آنان در ابلاغ وحی کافی است هرچند خودشان به آن عمل نکنند، در جواب میگوییم کسی که به حرفهای خودش عمل نمی کند در بین جامعه موقعیت و نفوذ معنوی پیدا نخواهد کرد، و پیامبران