معنایش این است که فرد روحیه ای داشته باشد که با آن به سراغ معصیت خدا نخواهد رفت و این مرحله ای بالاتر از عدالت است؛ زیرا اگر انسان یک نیروی معنوی نداشته باشد که او را حفظ کند و هر کاری که پیش آمد انجام دهد، خواه کار خوب باشد یا بد، چنین فردی را لاابالی گویند، یعنی فردی که باکی ندارد از این که کار زشت و بد را انجام دهد. و اگر کسی روحیه ترس از خدا اجمالا در او هست، اما به اندازه ای است که در شرایط عادی و طبیعی این نیرو شخص را از گناه و معصیت و کارهای زشت حفظ میکند ولی در شرایط غیرعادی بسا نفس او طغیان میکند و معصیتی از او صادر میشود، چنین آدمی چون نیروی معنوی ترس از خدا را دارد اگر بر فرض شرایط غیرعادی پیش آمد و کار زشتی انجام داد بعد که به حال عادی برگشت فورا نادم و پشیمان میشود و خودش را تخطئه میکند، چنین کسی عادل است. پس شخص عادل یعنی آدمی که روحش روح مستقیم و معتدلی است و طالب کمال و طالب حق است، معمولا سراغ معصیت نمی رود، و اگر گاهی اوقات قوه غضب یا شهوتش طغیان کرد بعد از آن پشیمان میشود و توبه میکند.
در شرع مقدس در مواردی همچون امام جماعت، شاهد و امثال آن عدالت شرط شده، و اگر معنای عدالت این باشد که شخص عادل اصلا گناه نکند قهرا بسیاری از امور ذکر شده باید تعطیل گردد. پس همین که شخص در شرایط عادی خودش را از گناه حفظ میکند کافی است.
ولی اگر ملکه ترس از خدا و ارتباط با خدا به قدری قوی باشد که حتی در شرایط غیرعادی و غیرطبیعی هم انسان را از نافرمانی و معصیت خدا دور کند، این عصمت است و فردی که چنین باشد معصوم است.
البته معصوم چنین نیست که محال باشد گناه انجام دهد، اگر چنین باشد هنر نیست؛ بلکه هنر این است که فرد بتواند سراغ معصیت برود ولی نیروی غیبی و نیروی معنوی به قدری در او قوی است که حتی در شرایط سخت و غیرطبیعی