اغوا کرد، و این که در تورات میگوید مار آنها را اغوا کرد برخلاف ظاهر قرآن است.
بر اساس روایات مختلف بعضی گفته اند شجره ممنوعه گندم بوده است، بعضی گفته اند کافور بوده، بعضی گفته اند شجره حسد بوده، و بعضی گفته اند انگور بوده؛ تورات میگوید درخت معرفت نیک و بد بود. روایتی داریم که مضمون آن جمع بین همه احتمالات است. از امام (ع) سؤال شده که علت اختلاف روایات در مورد شجره ممنوعه چیست ؟ جواب فرموده اند: درختهای بهشت این طوری است که هر درختی چه بسا میوه های مختلف دارد.بحارالانوار، ج 11، ص 164، حدیث 9؛ و منهاج البراعة، ج 2، ص 95 ولی چرا از حسد و معرفت نیک و بد به درخت تعبیر شده است با این که اینها امور معنوی هستند؟ در جواب باید گفت: همین طور که غذاهای مادی از درخت گرفته میشود، از منشاء غذاهای معنوی نیز چه خوب آنها و چه بد به عنوان کنایه و مجاز گاهی به درخت تعبیر میشود، درخت حسد یعنی ریشه و منشاء و پایگاه حسد.
در بعضی روایات آمده که شجره ممنوعه آن کمالات و علوم و نورانیتی است که آل محمد داشتند و اسامی آنان بر ساق عرش مکتوب بود و با مشاهده آنها در ذهن آدم و حوا خطور کرد که ما با این مقام و قربی که داریم - تا آنجا که آدم مسجود ملائکه واقع شد - کسی از ما بالاتر نیست، و چرا نباید علوم و کمالات آل محمد را داشته باشیم ؟ همین احساس حسادت بود که آدم و حوا از آن نهی شده بودند.همان منابع بالا و بحارالانوار، ج 11، ص 189، حدیث 47
جریان گناه حضرت آدم و عصمت پیامبران (ع)
با این که برای ما مسلم است که پیامبران خدا باید معصوم باشند بحث دیگری در اینجا مطرح است که چطور آدم که پیغمبر خدا بود از دستور خدا تخلف کرد؟
راجع به اصل عصمت نخست باید کلمه عصمت را معنی کنیم؛ عصمت