اجمالا عرض کنم همین طور که بدن ما تغذی میکند و یک چیزهایی سبب نمو بدن میشود، روح ما هم تغذی میکند و علم و معرفت و حکمت سبب کمال روح میشوند؛ متقابلا حسد، کبر، نخوت و خودبینی روح ما را شکست میدهند. پس علم و معرفت و حکمت غذای روح ماست و تعبیر از آنها به شجره مانعی ندارد.
در بعضی روایات آمده است که آن شجره حسد بود؛ به این معنا که پیغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) علوم بالاتری داشتند که حضرت آدم بالفعل نمی توانست آن علوم را درک کند، هرچند قرآن میگوید: (و علم آدم الاسماء کلها)سوره بقره، آیه 31 خداوند همه چیزها را به آدم تعلیم نمود، ولی یاد گرفتن آدم به اندازه استعدادش بود؛ اینها علومی است که درک آنها مقام بالاتری میخواهد و مقام قربی را که پیغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) داشتند حضرت آدم نداشت، حتی جبرائیل امین نیز آن مقام را نداشت و به پیامبراکرم (ص) گفت: رو رو من حریف تو نیم.
روایت دارد که وقتی حضرت آدم به مقام علمی پیغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نظر کرد به آنها حسادت کرد که چرا من این مقام را ندارم. این داستان چه اندازه واقعیت دارد و تا چه مقدار جنبه سمبلیک دارد، در بحثهای آینده مطرح میکنیم.
مسأله دیگر این است که پیامبران و ائمه اطهار(ع) باید از گناه معصوم باشند، آن وقت حضرت آدم چطور مرتکب معصیت شد؟ در اینجا اهل سنت میگویند ما خیلی مقید نیستیم که پیامبران معصیت نداشته باشند، مانعی ندارد که آنها گناهان صغیره داشته باشند؛ اما عقیده امامیه این است که در پیامبران و ائمه اطهار(ع) معصیت نیست؛ توجیه این مسأله و معصیت کردن حضرت آدم و جنبه سمبلیک یا واقعی بودن داستان حضرت آدم را ان شاء الله در درس آینده توضیح خواهیم داد.