یک زمینی است که ساختمان و درخت و چیز دیگری ندارد و ما با اعمالمان آن زمین را پر میکنیم.
اعمال ماست که یا به صورت حورالعین و درخت و غیره در بهشت در میآید، و یا روحیه گزندگی که در این عالم داریم به صورت مار و عقرب در جهنم ظاهر میشود؛ و حضرت آدم جلوتر کارهایی نکرده بود که برای خود بهشت بسازد. پس بهشتی که جزای اعمال است غیر از آن بهشتی است که حضرت آدم در آن بوده. وانگهی بهشت قیامت اصلا از سنخ عالم ماده نیست، این بهشت از عالم مثال و عالم بالاتری است؛ این که حضرت آدم از خاک خلق شده بود و از همین عالم بوده و بدن مادی در بهشت بود، سازگار نیست با این که آن بهشتی باشد که فوق عالم ماده است و ما در اثر تکامل و منتقل شدن از عالم طبیعت به عالم دیگر وارد آن بهشت میشویم.
به هرحال بحثی است که این بهشت همان بهشت خلد است یا بهشتی در دنیا بوده است، هر دوی آنها اقوال و نظریات و شواهدی دارد. و کلام حضرت علی (ع) و قرآن میگوید که آدم در بهشت بود و از بهشت بیرونش کردند و بعد هم خدا به او وعده داد که او را به بهشت برگرداند.
درختی که حضرت آدم از آن نهی شد چه بود؟
در بعضی روایات آمده است که آن درخت گندم بوده است، و روایاتی دیگر میگوید: شجره حسد و یا علم پیغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) بوده است، یعنی علومی که حضرت آدم استعداد درک آنها را نداشت.تفسیر امام حسن عسگری، ذیل آیه 35 سوره بقره، ص 221؛ و بحارالانوار، ج 11، ص 164 و 189؛ و منهاج البراعة، ج 2، ص 95 اگر مراد مسأله علم و حسد و این قبیل مسائل باشد اینها امور معنوی است و تعبیر از اینها به درخت مانعی ندارد.