ملائکه فضیلت داری، پس قدر خود را بدان و خود را به دنیا و متاع آن نفروش.
اگر انسان کامل شود و فریب شیطان را نخورد مانند پیغمبراکرم (ص) وجودی است که در او نقص نیست و از ملائکة الله هم فضیلتش زیادتر است؛ زیرا خدا هیچ گاه به ملک نمی گوید که به یک موجود نازلتر از خود سجده کن؛ این که ملائکه مأمور شدند به آدم سجده کنند، این سجده تواضع و کرنش بود و موجود پایین تر باید نسبت به موجود بالاتر کرنش کند. هرچند سجده برای خدا عبادت است و عبادت غیر خدا جایز نیست، اما تواضع برای غیر خدا صحیح است و سجده ملائکه به آدم جنبه تواضع و اطاعت داشته است؛ بنابراین خدا میخواسته با تکرار فراوان این داستان در قرآن، نعمت بزرگی را که به ما داده است به ما بفهماند؛ یعنی شرافت انسانی را که از مرتبه حیوانیت فراتر رفته است به ما نشان دهد.
3- نکته سوم این است که خداوند میخواسته به ما تذکر دهد که شما چنین دشمن بزرگی مانند شیطان دارید و او وعده داده است که همیشه شما را گول بزند. انسان اگر دشمن خود را بشناسد این خود یک پیروزی برای او در زندگی محسوب میشود. پس خداوند با ذکر داستان و وعده شیطان برای فریب ما، دشمن را به ما معرفی کرده است. حال اگر با وجود شناختن دشمن کسی به دام او افتاد این دیگر از سستی خود اوست، زیرا خدا حتی راههای وسوسه شیطان را به ما معرفی کرده است.
4- منظور دیگری که ممکن است از تکرار زیاد این داستان داشته باشد این است که خدا خواسته است به ما تفهیم کند که آدم، پدر شما، در یک مورد که از شیطان اطاعت کرد مقامش از او گرفته شد و به او گفته شد: (اهبطوا) برو پایین، پس ما که دائما غرق در گناه هستیم وضعمان چه خواهد شد؟
راجع به این موضوع شعرای عرب و عجم اشعاری دارند، در شعر فارسی چنین آمده است: