خداست و خدای تعالی هم هرچه را که دستور داده بر سبیل حکمت و مصلحت است، باید تابع دستورات پیغمبراکرم (ص) و ائمه (ع) باشیم، و تشخیص گفته های ائمه (ع) و پیغمبراکرم (ص) به این است که سنت و احادیث آنان را بررسی کنیم و صحت و سقم احادیث را تشخیص بدهیم، که این مطلب ملازم با زحمت فراوان است و احتیاج به علم رجال و درایه دارد؛در علم "رجال" از طبقات و خوبی و بدی راویان حدیث از نظر عقیده و عمل بحث میشود، و در علم "درایة" یا "درایة الحدیث" تقسیم بندی حدیث و مباحث نظری و استدلالی از نظر خوبی و بدی راویان آن مورد بحث قرار میگیرد. و نیز باید تاریخ فقه را دانست، یک مجتهد چه بسا پنجاه سال زحمت میکشد تا بتواند روایات صحیح را از روایات غلط تشخیص بدهد و حکم خدا را به دست آورد.
مقایسه میان مجتهدین و پزشکان
البته گاهی هم ممکن است مجتهد و فقیه اشتباه بکند، ولی این اشتباه احتمالی نباید سبب شود که ما درصدد تفقه در احکام نباشیم. همان طوری که ممکن است طبیب اشتباه کند، ولی یک مورد اشتباه طبیب هیچ گاه موجب نمی شود که مریض از مراجعه به طبیب خودداری کند، یا این که مریض به دلیل مثلا یک درصد احتمال اشتباه طبیب نمی تواند خودسرانه دارویی را به کار ببرد؛ چرا که از تخصص در علم پزشکی و تشخیص مرض و به کار بردن نوع دارو و مقدار آن و دیگر خصوصیات بیماری و دارو برخوردار نیست. بنابراین با توجه به امکان احتمال یک درصد اشتباه طبیب، باز باید مریض به طبیب مراجعه کند.
در رابطه با احکام دین هم همین طور است. با توجه به این که یک مجتهد و فقیه سالها زحمت کشیده و در علم فقه تخصص پیدا کرده و کارشناس مسائل دینی و فقهی شده است، بایستی دیگران که در احکام دین اجتهاد و تفقه ندارند در برخورد