صفحه ۳۳۰

می‎گویند چون این کلمه از ماده "ابلاس"ماده "ابلاس" به معنای یأس از رحمت الهی به شکلهای مختلف در سوره روم آیات 12 و 49، و سوره انعام آیه 44 آمده است. به معنای مأیوس بودن است، و ابلیس بر وزن افعیل است یعنی: "ابلس من رحمة الله" چون وقتی که معصیت کرد مأیوس از رحمت خدا شد. چنانچه "شیطان" هم از ماده "شطن" است یعنی دور بودن از رحمت خدا.

"اعترته الحمیة"

(غیرت و عصبیت دروغین بر شیطان عارض شد.)

این تعصب های نژادی، گروهی و قبیله ای و غیرتهای کاذب مشکل بزرگی را ایجاد می‎کند، برای این که وقتی کسی خودش را دارای یک مقامی بداند و بگوید برای من کوچک است که زیر بار حرف حق فلان شخص یا مقام بروم، مثل همان عصبیت های جاهلی است که سبب شد زیر بار پیغمبراکرم (ص) نرفتند. بر شیطان هم حمیت یعنی غیرت و عصبیت غلط عارض شد.

"و غلبت علیه الشقوة ، و تعزز بخلقة النار"

(و شقاوت بر ذاتش غالب شد، و خودش را به سبب خلقت از آتش عزیز و بزرگ شمرد.)

"عزت" به معنای غلبه است؛ یعنی شیطان خود را غالب و بالا حساب کرد به جهت این که از آتش خلق شده. دو باب تفعل و تفاعل معمولا به همین معنا می‎باشند که چیزی را انسان به خودش ببندد در حالی که آن را نداشته باشد، مثل "تکبر" که شخص واقعا بزرگ نیست ولی بزرگی را به خودش می‎بندد، یا "تجاهل" که انسان واقعا جاهل نیست ولی خودش را به جاهلی می‎زند. "تعزز" از باب تفعل و به معنای این است که غلبه و عزت را به خودش بست و خیال کرد که خودش کسی هست و حال این که کسی نبود. لذا گفت من از آتش خلق شده ام و آتش موجود لطیفی است، اما خاک موجود کثیفی است، بنابر این قیاس گفت: من به تجرد و کمال

ناوبری کتاب