صفحه ۳۲۶

و شاید ملائکه موجودات ماقبل و فساد آنها را دیده بودند که در جواب خدا عرض کردند: (أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک)سوره بقره، آیه 30 می‎خواهی در زمین موجوداتی را قرار بدهی که فساد و خونریزی کنند در صورتی که ما تسبیح و تقدیس تو را می‎گوییم. که معلوم می‎شود ملائکه ذهنشان مسبوق به این فساد و خونریزی بوده است. از کجا که انسانهایی نیامده باشند و در اثر پیشرفت در تمدن دنیایی که فاقد فرهنگ و معنویت بوده است به جایی رسیده باشند که بمبهای نوترونی و هیدروژنی درست کرده باشند و بعد خودشان نسل خودشان را منقرض کرده باشند؟

این که می‎فرماید: "و استأدی الله" به این معناست که خدا طلب تأدیه کرد و به ملائکه گفت: آن امانتی را که پیش شما گذاشتم ادا کنید. در آیه دیگر فرمود: گل خشک شده ای که آن گل از لجن صاف شده یا متعفن درست شده، هرگاه خلقت آن تمام شد و نفخ روح در آن شد برای او سجده کنید و برای او خاضع شوید. این پیمان قبل از خلقت آدم از ملائکه گرفته شده بود، و سر آن ایجاد آمادگی در ملائکه است، چنانچه در انسان نیز این مسأله وجود دارد و سبب کمال انسان می‎شود. و پس از نفخ روح در کالبد آدم خداوند فرمود: اکنون وقت ادای امانت و عمل به پیمان است، زیرا قبل از نفخ روح کمال مطلوب در آدم به وجود نیامده بود، و آنچه مهم است رشد و حرکت خاک است که از آن خاک پست ماده به تجرد و ادراک کلیات و ارتباط با عالم غیب و به حدی از کمال برسد که ملائکه نمی توانند به آن حد برسند و نمونه اکمل آن پیامبراکرم (ص) است که جبرئیل امین نیز به آن مقام نتواند رسید و گفت: (لو دنوت انملة لاحترقت)بحارالانوار، ج 18، ص 382 اگر سرانگشتی نزدیک تر

ناوبری کتاب