صفحه ۳۱۴

بعدا نسبت به اینها تجدید ادراک می‎کند حس مشترک گفته می‎شود.

در حقیقت انسان موجود مجردی است که اگر بخواهد به عالم ماده ارتباط داشته باشد احتیاج به سیمهای ادراکی دارد. این پنج حس ظاهر مانند پنج سیم است که انسان به وسیله آنها با عالم خارج ارتباط پیدا می‎کند، و صورتهایی که به وسیله این پنج حس گرفته می‎شوند در یک جا در باطن انسان تمرکز پیدا می‎کنند و تجدید ادراک اینها به وسیله حس مشترک می‎باشد.

اما انسان همیشه مشغول ادراک آنها نیست، بلکه صورتهایی را که در ذهن انسان متمرکز می‎شوند گاهی اوقات انسان از آنها غفلت دارد، و گاهی آنها را تصور می‎کند و این تصور جدید به وسیله حس مشترک انجام می‎شود. و جایی که پنج صورت در آن متمرکز و محفوظ می‎باشند آن را قوه خیال می‎گویند.

پس قوه خیال عبارت است از حافظ صورتها که به منزله انبار است، و حس مشترک عبارت است از مدرک صورتها؛ مثلا اگر شما از یک چیز غفلت کردید، به آن انباری که عبارت از قوه خیال است رجوع می‎کنید و آن را ادراک می‎کنید، ولی اگر یک چیز را به طور کلی فراموش کرده باشید، آن وقت به طور کلی از قوه خیال شما بیرون رفته است.

توجه کنید که این قوه خیال انسان چه قوه ای است که انسان از آغاز عمرش میلیونها صورت دیده و شنیده و بوییده و لمس کرده است و اینها همه بدون این که با هم مخلوط شوند در یک جا ذخیره اند، و این خود مسأله مهمی است؛ اگر شما روی یک فیلم عکس گرفتید، عکس دوم را نمی توانید روی آن فیلم بگیرید، اگر چنین کنید هر دو عکس خراب می‎شوند، علاوه بر آن عکسی که شما مثلا از یک باغ می‎گیرید خیلی کوچک تر از اندازه واقعی آن باغ است، ولی قوه خیال و حافظه انسان صورتهایی را که ذخیره می‎کند با همان بزرگی واقعی آنها ذخیره می‎کند، اگر شما شهر تهران را دیده اید آن را به همان صورت در قوه حافظه خود ذخیره می‎کنید.

ناوبری کتاب