بعدا نسبت به اینها تجدید ادراک میکند حس مشترک گفته میشود.
در حقیقت انسان موجود مجردی است که اگر بخواهد به عالم ماده ارتباط داشته باشد احتیاج به سیمهای ادراکی دارد. این پنج حس ظاهر مانند پنج سیم است که انسان به وسیله آنها با عالم خارج ارتباط پیدا میکند، و صورتهایی که به وسیله این پنج حس گرفته میشوند در یک جا در باطن انسان تمرکز پیدا میکنند و تجدید ادراک اینها به وسیله حس مشترک میباشد.
اما انسان همیشه مشغول ادراک آنها نیست، بلکه صورتهایی را که در ذهن انسان متمرکز میشوند گاهی اوقات انسان از آنها غفلت دارد، و گاهی آنها را تصور میکند و این تصور جدید به وسیله حس مشترک انجام میشود. و جایی که پنج صورت در آن متمرکز و محفوظ میباشند آن را قوه خیال میگویند.
پس قوه خیال عبارت است از حافظ صورتها که به منزله انبار است، و حس مشترک عبارت است از مدرک صورتها؛ مثلا اگر شما از یک چیز غفلت کردید، به آن انباری که عبارت از قوه خیال است رجوع میکنید و آن را ادراک میکنید، ولی اگر یک چیز را به طور کلی فراموش کرده باشید، آن وقت به طور کلی از قوه خیال شما بیرون رفته است.
توجه کنید که این قوه خیال انسان چه قوه ای است که انسان از آغاز عمرش میلیونها صورت دیده و شنیده و بوییده و لمس کرده است و اینها همه بدون این که با هم مخلوط شوند در یک جا ذخیره اند، و این خود مسأله مهمی است؛ اگر شما روی یک فیلم عکس گرفتید، عکس دوم را نمی توانید روی آن فیلم بگیرید، اگر چنین کنید هر دو عکس خراب میشوند، علاوه بر آن عکسی که شما مثلا از یک باغ میگیرید خیلی کوچک تر از اندازه واقعی آن باغ است، ولی قوه خیال و حافظه انسان صورتهایی را که ذخیره میکند با همان بزرگی واقعی آنها ذخیره میکند، اگر شما شهر تهران را دیده اید آن را به همان صورت در قوه حافظه خود ذخیره میکنید.