کمتر باشد، بتدریج ادراکات او کامل میشود، بعد عقل پیدا میکند؛ و عقل کامل انسانی وقتی است که به چهل سال برسد، قرآن میفرماید: (حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة)سوره احقاف، آیه 15. بعد حضرت میفرماید:
"انسان" از چه ریشه و کلمه ای است ؟
"فمثلث انسانا ذا اذهان یجیلها، و فکر یتصرف بها"
(پس به پا ایستاد به صورت انسان دارای ذهن هایی که آنها را جولان میدهد، و فکرهایی که به وسیله آنها تصرف میکند.)
بعضی گفته اند "انسان" از ماده "انس" است از آن جهت که انسانها با یکدیگر یا با هر چیزی مأنوس میشوند، و لذا میگویند: انسان مدنی بالطبع است، چون طبعا حالت انس گرفتن در انسان قوی است؛ طبق این احتمال "الف و نون" آن زائده است و وزن آن "فعلان" است. و بعضی گفته اند از ماده "نسیان" است و اصل آن "انسیان" و همزه آن زائده و وزن آن "افعان" است، در روایتی مرفوعه (بدون سند متصل) مرحوم صدوق در کتاب علل از امام صادق (ع) نقل میکند به این مضمون: "انسان چون اهل نسیان است به او انسان گفته شده است"سمی الانسان انسانا لانه ینسی. علل الشرایع، ج 15، باب 11، از چاپ بیروت دارالبلاغة. حتی حضرت آدم (ع) از همان اول با این که بنا بود به آن شجره نزدیک نشود به زودی فراموش کرد و نزدیک شد و لذا قرآن فرمود: (فنسی و لم نجد له عزما)سوره طه، آیه 115 آدم تصمیم خود را فراموش کرد و ما از او تصمیمی نیافتیم.
و ما نیز همین طور فراموشکاریم، و شاید این فراموشی یک نعمتی باشد برای انسان؛ زیرا هر روز مصائبی مشاهده میکنیم و عزیزانی را از دست میدهیم که اگر