صفحه ۳۱۰

کالبد جریان یابد؛ منظور این است که خدا وقتی روح را در آدم ایجاد کرد، چنین نبود که در یک نقطه خاصی باشد، روح و جان وقتی که در کالبد وارد شود در همه جا هست.

آراء فلاسفه در مورد روح

در مسأله روح سابقا بحثی داشتیم که عده ای از فلاسفه عقیده داشتند که روح "روحانیة الحدوث و روحانیة البقاء" است، یعنی از همان اول که ایجاد می‎شود مجرد است و تا آخر هم مجرد باقی می‎ماند؛ عده ای دیگر می‎گفتند: روح "جسمانیة الحدوث و جسمانیة البقاء" است، یعنی از آغاز ایجاد شدن جسم است و تا آخر هم جسم باقی می‎ماند و می‎گفتند: روح، جسم لطیفی است مثل روغن که در کنجد است. ولی مرحوم صدرالمتألهین بر این عقیده بود که روح "جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء"اسفار، ج 8، ص 347 است، یعنی روح محصول عالی ماده است منتها به مرحله تجرد می‎رسد و همین ماده در اثر تکامل، اولین مرحله تجرد را پیدا می‎کند و بتدریج در تجرد کامل تر می‎شود تا وقتی که مجرد کامل شود و از بدن جدا گردد؛ مانند وقتی که میوه می‎رسد و از درخت جدا می‎گردد. مرگ طبیعی انسان به همین است که روح که میوه رسیده بدن است از آن جدا می‎شود. ایشان عقیده شان این است که همین ماده در اثر تکامل تلطیف می‎شود و بعد به صورت تجرد درمی آید، نظیر آبی که گل آلود است و پس از نشستن گلها کاملا صاف می‎شود؛ بچه ای که در شکم مادر است در اثر تکامل وقتی به چهار ماه رسید، نخستین مرحله تجردی که در او پیدا می‎شود حس لامسه است و حالت انقباض و انبساط پیدا می‎کند، کم کم سایر حواس ظاهری در او پیدا می‎شود، بعد نوبت به

ناوبری کتاب