قرآن و نظریه تبدل انواع
مسأله ای که در این اواخر درباره آن بحث میکنند و شاید فلاسفه قدیم هم این بحث را میکردند این است که آیا هر نوع از انواع حیوانات خودش مستقل است یا این که انواع به یکدیگر تبدیل میشده اند. خلاصه آیا انسان اصلش یک حیوان دیگری مثلا یک حلقه متوسط بین شامپانزه و انسان بوده است و بعد آن حیوان متوسط بالاخره به صورت انسان در آمده است ؟ این نظریه را به داروین نسبت میدهند و این نظریه تبدل انواع است که نوعها به هم تبدیل میشوند. به این نظریه داروینیستی "ترانسفورمیسم" میگویند.
در مقابل عده ای میگویند این نظریه غلط است و هر نوعی خودش مستقل و ثابت است. نوع انسان برای خودش مستقل است. اجداد ما هم یک روزگاری شامپانزه و میمون نبوده و از اول انسان بوده اند. به این نظریه میگویند "فیکزیسم"، "فیکس" یعنی ثابت، یعنی هر نوع ثابت است و به نوعی دیگر تبدیل نمی شود.
آنچه در قرآن راجع به انسان دارد بسا مضمون بعضی آیات مخالف نظریه داروینیسم نیست اما از بسیاری آیات دیگر نظریه فیکزیسم تأیید میشود، کلام حضرت علی (ع) تقریبا در این معنا صراحت دارد که تبدل انواع نبوده است. حالا من آیات قرآن را اشاره میکنم:
در سوره حج خداوند راجع به انسان میفرماید: (یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة)سوره حج، آیه 5 ای انسانها اگر شما در بعثت روز قیامت شک دارید بدانید که ما شما را خلق کردیم از خاک سپس از نطفه و سپس از علقه.
شاید در این آیه خلقت حضرت آدم را نمی گوید و میخواهد خلقت ما را