که فرموده است: (له معقبات) برای هر کس تعقیب کننده هایی هستند که او را از هر طرف حفظ میکنند. اگر این ملائکه نبودند که انسان را حفظ کنند بسا خیلی زودتر انسان تلف میشد، ولی تا آن مدتی که قرار است فرد بماند همین ملائکه او را حفظ میکنند، این که به انسان القاء میشود مثلا اگر از این طرف برود خطر پیدا میشود و کاری میکند که جلوی خطر را بگیرد، شاید این القائات به عهده همان ملائکه باشد، و این در صورتی است که ملائکه را ما همان نیروهای غیبی بگیریم.
4- "و منهم الثابتة فی الارضین السفلی أقدامهم"
(و گروهی از این ملائکه پاهاشان پایدار در زمین است.)
قسم چهارم از ملائکه به قدری بزرگ و نیرومند هستند که سرشان از آسمان هفتم و پایشان از زمین هفتم گذشته است. به این معنا که در تمام این آسمانها نفوذ و قدرت دارند و از تمام اطراف عالم جوارح و اعضایشان گذشته؛ یعنی در حقیقت تمام عالم را پر کرده اند. این ملائکه حافظ عرش خدا هستند. و عرش کنایه از قدرت و تسلط خداست بر تمام عالم هستی؛ چنین نیست که خدا از نظر علم یا قدرت کمبود داشته باشد، و لذا در خیلی از روایات آمده است که مراد از عرش علم خداست.توحید صدوق، ص 315 تا 322 (الرحمن علی العرش استوی)سوره طه، آیه 5 یعنی خدا علم و قدرتی دارد که عالم را اداره کند.
گفتیم که علم و قدرت خداوند واسطه فیض دارد، نیروهای غیبی هستند که حافظ هستند. آن نیروهای غیبی هم باید جوری باشند که به همه این عالم احاطه داشته باشند. یک قسم از ملائکه کارهای خاصی داشتند، اما این قسم از ملائکه به همه عالم احاطه دارند، هم به آسمان و هم به زمین، و این که به آنها گفته میشود