است. حضرت علی (ع) میخواهد بگوید: بعضی از ملائکة الله در کمال خضوع برای خدا هستند، و گروهی در مرتبه متوسط، و بعضی در مرحله نازل آن هستند.شرح ابن میثم، ج 1، ص 160
حالا این توجیه است. چه داعی داریم ما اینها را توجیه کنیم ؟ وقتی که قرآن میگوید ملائکه بال دارند: (اولی اجنحة ...)سوره فاطر، آیه 2 چرا ما این توجیه ها را بکنیم، گرچه در مورد این آیه هم بعضی ها توجیه کردند و گفتند: بال یعنی وسیله نیرو،رجوع شود به شرح ابن میثم، ج 1، ص 166؛ و تفسیر کبیر فخر رازی، ج 26، ص 3 در حالی که ما محتاج به توجیه نیستیم، ممکن است که ملائکه دارای درجات مختلف باشند، و بعضی از آنها مجرد کامل باشند و قهرا بال هم ندارند، و بعضی هم ممکن است جسم باشند ولی نه جسم طبیعی و مادی مثل ما، بلکه جسم مثالی و قهرا بال داشته باشند. ظاهر این عبارت این است که همین طور که ما به سجده میافتیم آنها هم یا در حال سجده یا رکوع هستند و یا به صف ایستاده اند.
"لایغشاهم نوم العیون"
(خواب چشمان آنان را نمی گیرد.)
اینها همه از لوازم موجود مادی است و موجودات مثالی و بالاتر از آن دارای این لوازم نیستند؛ جسم عالم برزخ یا جسمی که در بهشت داریم، غیر از این جسم طبیعی مادی است و خستگی ندارد.
"و لا سهو العقول، و لا فترة الابدان، و لا غفلة النسیان"
(و عقلشان سهو نمی کند، و خستگی و سستی برای بدن آنها نیست، و نسیان و غفلت در آنها راه ندارد.)
فرق بین سهو و نسیان این است که هرچند در هر دو، مطلب از خاطره انسان بیرون میرود، ولی سهو آن است که مطلب از باطن ذات انسان بیرون نمی رود،