صفحه ۲۶۸

"و لا دسار ینظمها"

(و چنین نیست که اینها را به هم میخکوبی کرده باشند تا منظم باشند.)

مثلا یک کشتی برای این که اجزائش را به هم متصل کنند میخ کوبی می‎شود. "و لا دسار ینظمها" و نه میخی که منظمش کند. "دسار" هم به معنی میخ است و هم به معنی آن نخهایی که اجزای کشتی را گاهی اوقات به وسیله آنها به هم می‎بندند. به هرحال احتیاج به طناب و میخ ندارند برای تنظیم و قرار گرفتن در مدار خاص.

"ثم زینها بزینة الکواکب"

(سپس خداوند این آسمانها را زینت داد به زینت ستاره ها.)

در اینجا معلوم شد که این آسمانها را حضرت غیر از ستاره ها گرفته اند، یعنی یک جو بالایی یا فضایی که خلاصه ستاره ها در آن قسمت قرار دارند.

"و ضیاء الثواقب"

(و نورهای سوراخ کننده.)

"ثقب" معنایش سوراخ است. و چون نور جو را سوراخ می‎کند و پایین می‎آید لذا به ستاره می‎گویند ثاقب؛ (النجم الثاقب)سوره طارق، آیه 3 یعنی ستاره ای که نورش فضا را سوراخ می‎کند و به شما می‎رسد.

"و أجری فیها سراجا مستطیرا"

(و به جریان انداخت در آسمانها یا در جو بالا چراغی را که نورش پراکنده می‎شود.)

"مستطیر" از ماده "طیر" و از باب استفعال است، "طیر" به معنی پرنده است. مثل این که نور خورشید پرنده است و به همه طرف می‎رود. پس "سراجا مستطیرا" منظور خورشید است.

"و قمرا منیرا"

(و ماهی را که نور دهنده است.)

ناوبری کتاب